زی

/zi/

    bio-
    zoo-

فارسی به انگلیسی

زی فن شناسی
biotechnology

پیشنهاد کاربران

زی: لباس، پوشش
( ( ز بیگانه پرهیز کردن نکوست
که دشمن تواند بود در زی دوست ) )
پرهیز از بیگانه کاری عاقلانه و رفتاری پسندیده است، چرا که می تواند با وجود تظاهر به دوستی، دشمنت باشد.
زی در زبان مازنی ( طبری یا تپوری ) به معنای بازی هستش.
مثلا:
بوریم اوزی
معنی : بریم شنا
ولی برابر پارسی اوزی میشه آب بازی
ممکنه واس بچها هم بکار ببرن.
داینه اوزی کنه
معنی : داره آب بازی میکنه
در زبان بلوچی زی بمعنی دیروز روز گذشته
زِی
در زبان قزوینی یعنی تو شلوار دستشویی کردن
دوستان بختیاری که گفتند -
زد = زَی در گویه ای پارسی دال و ی بهم دگرش میبابندمانند ماده مایه - زدی =زیی - جدا= جیا - ابدار =ابیار - باید = بایه =بویه = وایه - باید بایسته -
زی کوته زود زید این را همه اهل فارس میگویند در روستاهای دری زبان فارس میگویند زیتر یعنی زودتر - زنان به بچه شان میگویند زیتر بیو بوات مرد - زودتر بیا بابات بمیره - هههههه -
...
[مشاهده متن کامل]

زی واره یعنی زی ایواره به معنی سی ایوار - سوی ایوار - سو ایوار - نرسیده به ایوار - ایوار فارسی غروب است
این همان سو وسی وسوی و الی در عربی است
بفرمود تا پیش او شد دبیر
یکی نامه بنوشت سی اردشیر
یکی نامه بنوشت سی شهریار
بدانسان که باید بدین روزگار
اسب انگیزد و زی بلخ شتابان بشتابد
آنچه با برمکیان رفته به سامان برساند
آزادمرد نیمروزی
به تو آورد بخت گردون روی
روی سی درگه خداوند آر
انوری
گر کس بودی که سی توام بفکندی
خویشتن اندرنهادمی به فلاخن
خود از بلخ سی زابلستان کشید
به مهمانی پور دستان کشید
ز مینو فرستاد سی من خدای
مرا گفت از اینجا به مینو برآی.
برند آن ِ تو هر کس ، تو آن ِ کس نبری
دوند سی تو همه کس ، تو سی کسی ندوی.
من ایدون چو بازم که سی تو شتابم
اگرچند از دست خود برپرانی.
جای سی سو و زی نهید یکیست

زی از مصدر زیستن
در زبان لری به معنای:: زود
زی وا::زود باش
گاهی به معنای::قبل از
زی سرو::قبل از طلوع آفتاب
زی واره::قبل غروب آفتاب
درعربی به معنای همچون . به شکل مانند
در زبان لری بختیاری به معنی
زدن
زیدم::زدم
ازنی::می زنی
زی یو ره::زد و رفت
Zae

بپرس