tither
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
یِچارُم دِهی ( یک چهارم دهی ) : برابر پارسی زکات
مفهمومی که ازش میگیریم اینه
👇🏼
زکات/zakat
Zakat ⏪زر کات ( Gold cutting ) ⏪ به مفهموم⏪
Losing something valuable
یا پرهیز از کاری که میل بالایی دارم ( که مانند طلا یا مال من است ) بر کاری که درست است
👇🏼
زکات/zakat
Zakat ⏪زر کات ( Gold cutting ) ⏪ به مفهموم⏪
یا پرهیز از کاری که میل بالایی دارم ( که مانند طلا یا مال من است ) بر کاری که درست است
سلیم
زکات: بر گزیدن اندکی از مال مان برای دادن به نیازمند که در اسلام به آن سفارش شده.
زکات: بر گزیدن اندکی از مال مان برای دادن به نیازمند که در اسلام به آن سفارش شده.
زکات از ماده تزکیه به معنی رشد و بالندگی است. و زکات برای همه چیز است. از خنده گرفته تا مال. با دادن زکات، فرکانس فراوانی به هستی ارسال و بیشتر از مال داده شده در قالب چیزهای مختلف به انسان باز گردانده می شود
زِ کات مخفف عبارت فارسی قدیمی " از کات " بوده و معنای دیگری داشته است.
سامان و نظم طبیعی و کیهانی و عالم شهود فعلی ظهور و پیدایش و کثرت محتوای کل عالم غیب نمی باشد بلکه فقط یک هفتم آن. شش سامان و نظم و عالم باقی مانده هرکدام دارای کثرات خاص و ویژه خویش می باشند و به شکل و صورت موجودات مجرد و بریده از خمیر مایه واقعیت عینی و در ورای آن به شکل ماوراء طبیعت وجود ندارند بلکه به شکل شش امکان کلی استعلایی یا بالقوه و طرح و برنامه و امکان در پشت پرده واقعیت عینی حضور دارند. از عوالم و آسمان ها و زمین های هفتگانه و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی فقط یکی به ظهور و پیدایش رسیده است و شش عالم و شش آسمان و زمین و شش زندگانی و شش عشق انسانی باقی مانده در پشت پرده واقعیت عینی این عالم شهودی همانطور که در بالا بیان گشت بصورت طبقه بر طبقه و یا محیط بر عالم طبیعت و شهود قرار و وجود ندارند بلکه به شکل شش امکان کلی استعلایی یا بالقوه. در زمینه های سامان ها یا نظم های هفتگانه کلی کوانتمی کیهانی و عوالم و آسمان ها و زمین های هفتگانه و زندگانی ها و عشق های هفتگانه و منازل یا وادی ها یا پله ها و یا ایستگاه های سفر مقطعیِ نزولی - صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد، صاحب عالم غیب در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های موازی و مساوی و بیشمار فقط یک هفتم محتوای خودو ملک و ملکوت خویش را به ظهور رسانده است و آنهم فقط در یکی از مراتب و با یکی از درجات تکاملی فراوان بین دو سرحد؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال ایده آل. بقیه مراتب و درجات تکاملی خود همین عالم شهود و کلیه مراتب و درجات تکاملی شش عالم دیگر که غیبی می باشند در بطن و باطن خمیر مایه ساختاری همین عالم شهود به شکل ثوابت و امکانات و طرح و برنامه موجود اند. کلیه مراتب و درجات تکاملی هر کدام از عوالم هفتگانه هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش با نظمی مطلق و در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن پشت سر هم در فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده یعنی همیشه برابر با طول عمر کلی یا دهر کیهانی یعنی فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی و وقوع دو مه بانگ متوالی از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان به ظهور و پیدایش و کثرت می رسند و عمر خودرا سپری می نمایند تا رسیدن به معاد.
... [مشاهده متن کامل]
سامان و نظم طبیعی و کیهانی فعلی فقط یکی از امیال و سرنوشت های جنسی پنجگانه ( خمس و خمسه ) را به ظهور و پیدایش و کثرت رسانده است و چهار تای باقی مانده را به شکل چهار امکان استعلائی یا بالقوه جنسی در وجود هرکدام از افراد انسانی بهمراه دارد. از من ها یا خود ها و یا نفوس مجرد دهگانه موجود در کات یا جعبه یا صندوق هستی یا وجود افراد انسانی فقط یکی ( یک دهم ) را به شکل زن یا مرد واقعی به ظهور و پیدایش رسانده است و نُه تای بقیه را بصورت من ها یا خود ها و یا نفوس استعلایی و بالقوه در وجود هرکدام از افراد انسانی بهمراه خود دارد و آنها را بسوی آینده و به ظهور و پیدایش رساندن با خود حمل می نماید. نتیجه اینکه واژه خُمس در اصل و ریشه به معنای یک پنجم امیال و سرنوشت های جنسی پنجگانه بوده و واژه زِکات به معنای یک دهم من ها یا خود ها و یا نفوس مجرد دهگانه هرکدام از افراد انسانی که به ظهور و پیدایش رسیده اند و معنای ریشه ای و اصلی این واژه های باستانی - فلسفی - ایرانی در زمینه های خود شناسی و انسان شناسی هیچ ربطی به پرداختن مالیات دینی نداشته اند.
میگویند هر که زود تر از راه رسد آش را خواهد خورد و برای دیر آمدگان و دیر رسیدگان، از آش چیزی باقی نخواهد ماند. اما در ضیافت و مهمانی خداوند متعال، اول پیش غذا سِرو میگردد و بعد از آن غذا یا آش اصلی و بعد از آن پس غذا یا پساش ( پس آش ) . انبیاء به اصطلاح الهی را میتوان ، همان زود رسیدگان را به سر خوان یا سفر یا میز غذا در این ضیافت و مهمانی و بزم الهی پنداشت که پیش آش یا پیش غذا را به عنوان غذا یا آش اصلی پنداشته و آنرا با عجله صرف نموده و نوش جان کرده و سفره و میز و ضیافت و مهمانی و بزم و مجلس را زودتر از موعد مقرر ترک گفته اند. و خداوند متعال هم به عنوان مهماندار و صاحب اصلی خوان و سفر و میز غذا، متعجب و حیرت زده نشده است که انبیاء قبل از صرف نمودن و نوش جان کردن غذای اصلی و پس غذا، سفره و مهمانی و بزم را ترک کرده اند. لذا با صبر مطلق و بیکرانی که دارد ، مانع رفتن انبیاء نشده است و غذا و آش اصلی و خوردنی ها و نوشیدنی های فراوان لذیذ و گوارای پس از آنرا دست نخورده و سرد نشده برای دانشمندان علوم و در راس آنها علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات محض و کاربردی باقی گذاشته است که هزاران سال بعد از انبیاء و فلاسفه به سر سفره و میز خواهند رسید. دوران دو ساله خدمت نظام را به یاد دارم که در دوران چهار ماهه مقدماتی و آموزشی، سربازان قدیمی تر ، سربازان تازه وارد را " آش خور " می نامیدند. در ادامه این رسم و سنت و سیره نظامیان و اقتباس از آن ، میتوان در زبان عادی و روز مره امروز و فردا و با احترام کامل ( هم ظاهری و هم باطنی ) انبیاء به اصطلاح الهی را آش خور و یا " پیش آش خور " و یا پیشاخور نامید. یعنی خورندگان و صرف و نوش جان کنندگان آش فرعی و پیشین و نه آش اصلی و پسین.
سامان و نظم طبیعی و کیهانی و عالم شهود فعلی ظهور و پیدایش و کثرت محتوای کل عالم غیب نمی باشد بلکه فقط یک هفتم آن. شش سامان و نظم و عالم باقی مانده هرکدام دارای کثرات خاص و ویژه خویش می باشند و به شکل و صورت موجودات مجرد و بریده از خمیر مایه واقعیت عینی و در ورای آن به شکل ماوراء طبیعت وجود ندارند بلکه به شکل شش امکان کلی استعلایی یا بالقوه و طرح و برنامه و امکان در پشت پرده واقعیت عینی حضور دارند. از عوالم و آسمان ها و زمین های هفتگانه و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی فقط یکی به ظهور و پیدایش رسیده است و شش عالم و شش آسمان و زمین و شش زندگانی و شش عشق انسانی باقی مانده در پشت پرده واقعیت عینی این عالم شهودی همانطور که در بالا بیان گشت بصورت طبقه بر طبقه و یا محیط بر عالم طبیعت و شهود قرار و وجود ندارند بلکه به شکل شش امکان کلی استعلایی یا بالقوه. در زمینه های سامان ها یا نظم های هفتگانه کلی کوانتمی کیهانی و عوالم و آسمان ها و زمین های هفتگانه و زندگانی ها و عشق های هفتگانه و منازل یا وادی ها یا پله ها و یا ایستگاه های سفر مقطعیِ نزولی - صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد، صاحب عالم غیب در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های موازی و مساوی و بیشمار فقط یک هفتم محتوای خودو ملک و ملکوت خویش را به ظهور رسانده است و آنهم فقط در یکی از مراتب و با یکی از درجات تکاملی فراوان بین دو سرحد؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال ایده آل. بقیه مراتب و درجات تکاملی خود همین عالم شهود و کلیه مراتب و درجات تکاملی شش عالم دیگر که غیبی می باشند در بطن و باطن خمیر مایه ساختاری همین عالم شهود به شکل ثوابت و امکانات و طرح و برنامه موجود اند. کلیه مراتب و درجات تکاملی هر کدام از عوالم هفتگانه هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش با نظمی مطلق و در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن پشت سر هم در فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده یعنی همیشه برابر با طول عمر کلی یا دهر کیهانی یعنی فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی و وقوع دو مه بانگ متوالی از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان به ظهور و پیدایش و کثرت می رسند و عمر خودرا سپری می نمایند تا رسیدن به معاد.
... [مشاهده متن کامل]
سامان و نظم طبیعی و کیهانی فعلی فقط یکی از امیال و سرنوشت های جنسی پنجگانه ( خمس و خمسه ) را به ظهور و پیدایش و کثرت رسانده است و چهار تای باقی مانده را به شکل چهار امکان استعلائی یا بالقوه جنسی در وجود هرکدام از افراد انسانی بهمراه دارد. از من ها یا خود ها و یا نفوس مجرد دهگانه موجود در کات یا جعبه یا صندوق هستی یا وجود افراد انسانی فقط یکی ( یک دهم ) را به شکل زن یا مرد واقعی به ظهور و پیدایش رسانده است و نُه تای بقیه را بصورت من ها یا خود ها و یا نفوس استعلایی و بالقوه در وجود هرکدام از افراد انسانی بهمراه خود دارد و آنها را بسوی آینده و به ظهور و پیدایش رساندن با خود حمل می نماید. نتیجه اینکه واژه خُمس در اصل و ریشه به معنای یک پنجم امیال و سرنوشت های جنسی پنجگانه بوده و واژه زِکات به معنای یک دهم من ها یا خود ها و یا نفوس مجرد دهگانه هرکدام از افراد انسانی که به ظهور و پیدایش رسیده اند و معنای ریشه ای و اصلی این واژه های باستانی - فلسفی - ایرانی در زمینه های خود شناسی و انسان شناسی هیچ ربطی به پرداختن مالیات دینی نداشته اند.
میگویند هر که زود تر از راه رسد آش را خواهد خورد و برای دیر آمدگان و دیر رسیدگان، از آش چیزی باقی نخواهد ماند. اما در ضیافت و مهمانی خداوند متعال، اول پیش غذا سِرو میگردد و بعد از آن غذا یا آش اصلی و بعد از آن پس غذا یا پساش ( پس آش ) . انبیاء به اصطلاح الهی را میتوان ، همان زود رسیدگان را به سر خوان یا سفر یا میز غذا در این ضیافت و مهمانی و بزم الهی پنداشت که پیش آش یا پیش غذا را به عنوان غذا یا آش اصلی پنداشته و آنرا با عجله صرف نموده و نوش جان کرده و سفره و میز و ضیافت و مهمانی و بزم و مجلس را زودتر از موعد مقرر ترک گفته اند. و خداوند متعال هم به عنوان مهماندار و صاحب اصلی خوان و سفر و میز غذا، متعجب و حیرت زده نشده است که انبیاء قبل از صرف نمودن و نوش جان کردن غذای اصلی و پس غذا، سفره و مهمانی و بزم را ترک کرده اند. لذا با صبر مطلق و بیکرانی که دارد ، مانع رفتن انبیاء نشده است و غذا و آش اصلی و خوردنی ها و نوشیدنی های فراوان لذیذ و گوارای پس از آنرا دست نخورده و سرد نشده برای دانشمندان علوم و در راس آنها علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات محض و کاربردی باقی گذاشته است که هزاران سال بعد از انبیاء و فلاسفه به سر سفره و میز خواهند رسید. دوران دو ساله خدمت نظام را به یاد دارم که در دوران چهار ماهه مقدماتی و آموزشی، سربازان قدیمی تر ، سربازان تازه وارد را " آش خور " می نامیدند. در ادامه این رسم و سنت و سیره نظامیان و اقتباس از آن ، میتوان در زبان عادی و روز مره امروز و فردا و با احترام کامل ( هم ظاهری و هم باطنی ) انبیاء به اصطلاح الهی را آش خور و یا " پیش آش خور " و یا پیشاخور نامید. یعنی خورندگان و صرف و نوش جان کنندگان آش فرعی و پیشین و نه آش اصلی و پسین.
زکات از ماده تزکیة گرفته شده تزکیة در اصل - چنانکه راغب در مفردات آورده - به معنی نمو و رشد دادن است ، و زکات نیز در اصل به معنی نمو و رشد است ، سپس تزکیة به معنی تطهیر و پاک کردن نیز آمده ، شاید به این مناسبت که پاکسازی از آلودگیها سبب رشد و نمو است .
در دیدگاه درونی و خودشناسی:
یعنی از قسمتی از اموالی که مشغول استفاده هستم و کارهایی که در طول روز انجام میدم، در طول روز زندگی بخش معین و زمان داری را برای رضایت خدا ( برای هیچی:یعنی بدون طلب پاداش ) خود را از استفاده و انجام آن کار پرهیز میدم و صبر بر میل میکنم.
... [مشاهده متن کامل]
مطلوب از آنچه که شدیداً میل آن دارم است، چون که عدم ارجعیت دارد. اصل بر یاد خدا و مردن است.
یعنی از قسمتی از اموالی که مشغول استفاده هستم و کارهایی که در طول روز انجام میدم، در طول روز زندگی بخش معین و زمان داری را برای رضایت خدا ( برای هیچی:یعنی بدون طلب پاداش ) خود را از استفاده و انجام آن کار پرهیز میدم و صبر بر میل میکنم.
... [مشاهده متن کامل]
مطلوب از آنچه که شدیداً میل آن دارم است، چون که عدم ارجعیت دارد. اصل بر یاد خدا و مردن است.
زکات : زکات به معنی پاکی از آلودگی است؛ و در اصطلاح به مقدار و نسبت معینی از اموال نه گانه انسان گفته می شود که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخص خود ـ مثل مصرف فقرا و مساکین و در راه ماندگان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و فی سبیل الله و . . . . ـ مصرف شود. زکات در نه چیز است: خرما، کشمش، گاو، گوسفند، شتر، طلا، نقره، گندم و جو.
زکات ( به انگلیسی: Alms Tax ) از دستورات اسلامی و یکی از فروع دین است و در مورد چیزهایی وضع شده که انسان آنها را با کمک طبیعت به وجود می آورد، آن هم طبیعت سهل و ساده؛ یعنی انسان به نسبت، کار کمی انجام داده و طبیعت کار بیشتر را انجام می دهد و محصول را مفت و رایگان در اختیار انسان می گذارد.
... [مشاهده متن کامل]
مثلاً گندم که انسان بوجود می آورد در قسمت کمی، فکر و عمل او دخالت دارد و قسمت بیشتر، فعالیت طبیعت است. ازاینرو اسلام به انسان می گوید اینجا که از سخاوت طبیعت استفاده می کنی مقداری از آن را باید در راههای دیگر بدهی. البته سوال مهمی که اینجا مطرح می شود این است که چرا گندم باید زکات داشته باشد و برنج نداشته باشد؟ این مساله در سابق هم مطرح بوده است در جواب گفته اند، آن سادگی که در موارد زکات هست در برنج نیست یعنی به آن سادگی که گندم به دست می آید برنج به دست نمی آید و زحمت زیادی می خواهد و زکات در واقع به این علت است که یک مقدار از چیزی را که طبیعت رایگان در اختیار انسان قرار می دهد به دیگران بدهد.
محتویات [نمایش]
فرق مالیات و زکات [ویرایش]
اما مالیات موضوع دیگری است امری متغیر و از اختیارات حکومتی است. وضع مالیات از اختیارات حاکم شرعی است. او در هر زمانی می تواند برای هر چیزی بر طبق مصلحتی که ایجاب می کند مالیات وضع کند. این ربطی به زکات ندارد. بنابراین نباید زکات و مالیات را با هم مقایسه کرد.
آیات زکات [ویرایش]
در قرآن در اکثر موارد پرداخت زکات در کنار برپایی نماز آمده است، که بیانگر اهمیت این حکم می باشد. آیه ۶۰ سوره توبه مصارف زکات را چنین بیان می کند:
۱. فقیر ( نیازمند )
۲. مسکین ( کسی که در نهایت نیازمندی است )
۳. عاملین ( مامورین جمع آوری زکات )
۴. مولفه قلوب ( برای نزدیک کردن کسانی که احتمالا کدورتی از اسلام دارند )
۵. آزاد سازی بردگان
۶. مقروضین
۷. در راه خدا ( مصارفی که نفع عمومی دارند مانند ساخت مسجد و مدرسه )
۸. در راه ماندگان[۱]
زکات در ادیان پیشین آسمانی [ویرایش]
زکات مخصوص اسلام نیست بلکه در ادیان پیشین نیز بوده است. زکات و نماز از مشترکات همه ادیان آسمانی است. حضرت عیسی در گهواره به سخن آمد و گفت: «اَوصانی بالصّلوة و الزّکاة» خداوند مرا به نماز و زکات سفارش نموده است. حضرت موسی خطاب به بنی اسرائیل فرمود: «اقیموا الصّلوة و آتوا الزّکاة» نماز به پا دارید و زکات دهید. قرآن درباره حضرت اسماعیل علیه السلام می فرماید: «کان یأمر أهله بالصّلوة و الزّکاة» او خانواده اش را به نماز و زکات فرمان می داد. درباره عموم پیامبران نیز آمده است: «و جعلناهم ائمّة یَهدون بأمرنا و أوحینا الیهم فعل الخَیرات و اقام الصّلوة و اِیتاء الزّکاة» آنان به فرمان ما مردم را هدایت می کردند و ما انجام کارهای نیک و به پا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحی کردیم. بر اساسِ آیه «و ما أُمروا الاّ لیعبدوا اللّه. . . و یقیموا الصّلوة و یؤتوا الزّکاة و ذلک دین القیّمة» نیز، در تمام ادیان آسمانی، قرین و همتای نماز، زکات بوده است. علاّمه طباطبایی در مبحثی پیرامون زکات می فرماید: هر چند قوانین اجتماعی به صورت کاملی که اسلام آورده، سابقه نداشته، لکن اصل آن ابتکار اسلام نبوده است. زیرا فطرت بشر به طور اجمال آن را درمی یافت. لذا در آیین های آسمانی قبل از اسلام و قوانین روم قدیم، جسته و گریخته چیزهایی درباره اداره اجتماع دیده می شود و می توان گفت که هیچ قومی در هیچ عصری نبوده، مگر آن که در آن حقوقی مالی برای اداره جامعه رعایت می شده است. زیرا جامعه هر جور که بود در قیام و رشدش نیازمند هزینه مالی بوده است.
انتقادات [ویرایش]
احمد کسروی، معتقد بود که: «زکات و مال امام، مالیات اسلام بوده. اسلام یک حکومتی داشته که سپاه می گرفته و حکم رانان می فرستاده و قاضی می گمارده و شحنه و شرطه برمی گزیده و یک کشور بسیار بزرگی را اداره می کرده و مسلمانان را نگهداری می نموده و در برابر آن از مردم مال امام و زکات می گرفته، اما اکنون که حکومت واحد اسلامی برافتاده و هر توده و نژادی از مسلمانان خود را جدا گردانیده و یک حکومت نژادی بنیاد گزارده اند و مالیات به دولت های خود می پردازند، دیگر نیازی به پرداخت زکات و مال امام به ملاها وجود ندارد». [۲] البته برخلاف تصور کسروی، مراجع تقلید شیعه مدتهاست که پرداخت مستقیم زکات به نیازمندان را با اجازه مجتهد مجاز شمرده اند:
«هرچند زکات یکی از راههای تامین منابع مالی حکومت اسلامی است؛ اما در شرایط کنونی در ایران توسط دولت جمع آوری نمی شود؛ بلکه به صورت مردمی هر کسی می تواند زکات خویش را دریکی از موارد هشتگانه آن که در توضیح المسایل همه مراجع ذکر شده مصرف نماید. »[۳] سید محمد جواد غروی زکوه را منحصر در نه چیز نمی داند، چون قرآن همه تولیدات را ذکر فرموده که صنعتی، کشاورزی و غیر آن ها را شامل می شود[۴].
پانویس [ویرایش]
↑ رساله آیت الله سیستانی مساله ۱۹۳۳
↑ شماره ویژه پرچم، سال یکم فروردین ۱۳۲۲
↑ تحریر الوسیله، ج ۱، ص ۳۴۲ و ۳۴۳
↑ خورشید معرفت، جلد سوم، نشر جاوید، ۱۳۵۰ و شرح رساله، نشر نگارش، ۱۳۸۲
منبع [ویرایش]
اسلام و مقتضیات زمان؛ مرتضی مطهری
تفسیر المیزان علامه طباطبایی
خمس و زکات محسن قرائتی
جستارهای وابسته [ویرایش]
درگاه اسلام
پیوند به بیرون [ویرایش]
ارباب حکمت
مجموعه ای از گفتاوردهای مربوط به زکات در ویکی گفتاورد موجود است.
[نمایش]
ن • ب • و
موضوعات اسلام
این یک نوشتار خُرد پیرامون اسلام است. با گسترش آن به ویکی پدیا کمک کنید.
رده ها: اقتصاد اسلامی فروع دین اسلام
قس عربی
الزکاة هی الرکن الثالث من أرکان الإسلام، [1] لقول النبی محمد : "بنی الإسلام على خمس: شهادة أن لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله، وإقام الصلاة، وإیتاء الزکاة، وصوم رمضان، وحج البیت من اس . . .
... [مشاهده متن کامل]
مثلاً گندم که انسان بوجود می آورد در قسمت کمی، فکر و عمل او دخالت دارد و قسمت بیشتر، فعالیت طبیعت است. ازاینرو اسلام به انسان می گوید اینجا که از سخاوت طبیعت استفاده می کنی مقداری از آن را باید در راههای دیگر بدهی. البته سوال مهمی که اینجا مطرح می شود این است که چرا گندم باید زکات داشته باشد و برنج نداشته باشد؟ این مساله در سابق هم مطرح بوده است در جواب گفته اند، آن سادگی که در موارد زکات هست در برنج نیست یعنی به آن سادگی که گندم به دست می آید برنج به دست نمی آید و زحمت زیادی می خواهد و زکات در واقع به این علت است که یک مقدار از چیزی را که طبیعت رایگان در اختیار انسان قرار می دهد به دیگران بدهد.
محتویات [نمایش]
فرق مالیات و زکات [ویرایش]
اما مالیات موضوع دیگری است امری متغیر و از اختیارات حکومتی است. وضع مالیات از اختیارات حاکم شرعی است. او در هر زمانی می تواند برای هر چیزی بر طبق مصلحتی که ایجاب می کند مالیات وضع کند. این ربطی به زکات ندارد. بنابراین نباید زکات و مالیات را با هم مقایسه کرد.
آیات زکات [ویرایش]
در قرآن در اکثر موارد پرداخت زکات در کنار برپایی نماز آمده است، که بیانگر اهمیت این حکم می باشد. آیه ۶۰ سوره توبه مصارف زکات را چنین بیان می کند:
۱. فقیر ( نیازمند )
۲. مسکین ( کسی که در نهایت نیازمندی است )
۳. عاملین ( مامورین جمع آوری زکات )
۴. مولفه قلوب ( برای نزدیک کردن کسانی که احتمالا کدورتی از اسلام دارند )
۵. آزاد سازی بردگان
۶. مقروضین
۷. در راه خدا ( مصارفی که نفع عمومی دارند مانند ساخت مسجد و مدرسه )
۸. در راه ماندگان[۱]
زکات در ادیان پیشین آسمانی [ویرایش]
زکات مخصوص اسلام نیست بلکه در ادیان پیشین نیز بوده است. زکات و نماز از مشترکات همه ادیان آسمانی است. حضرت عیسی در گهواره به سخن آمد و گفت: «اَوصانی بالصّلوة و الزّکاة» خداوند مرا به نماز و زکات سفارش نموده است. حضرت موسی خطاب به بنی اسرائیل فرمود: «اقیموا الصّلوة و آتوا الزّکاة» نماز به پا دارید و زکات دهید. قرآن درباره حضرت اسماعیل علیه السلام می فرماید: «کان یأمر أهله بالصّلوة و الزّکاة» او خانواده اش را به نماز و زکات فرمان می داد. درباره عموم پیامبران نیز آمده است: «و جعلناهم ائمّة یَهدون بأمرنا و أوحینا الیهم فعل الخَیرات و اقام الصّلوة و اِیتاء الزّکاة» آنان به فرمان ما مردم را هدایت می کردند و ما انجام کارهای نیک و به پا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحی کردیم. بر اساسِ آیه «و ما أُمروا الاّ لیعبدوا اللّه. . . و یقیموا الصّلوة و یؤتوا الزّکاة و ذلک دین القیّمة» نیز، در تمام ادیان آسمانی، قرین و همتای نماز، زکات بوده است. علاّمه طباطبایی در مبحثی پیرامون زکات می فرماید: هر چند قوانین اجتماعی به صورت کاملی که اسلام آورده، سابقه نداشته، لکن اصل آن ابتکار اسلام نبوده است. زیرا فطرت بشر به طور اجمال آن را درمی یافت. لذا در آیین های آسمانی قبل از اسلام و قوانین روم قدیم، جسته و گریخته چیزهایی درباره اداره اجتماع دیده می شود و می توان گفت که هیچ قومی در هیچ عصری نبوده، مگر آن که در آن حقوقی مالی برای اداره جامعه رعایت می شده است. زیرا جامعه هر جور که بود در قیام و رشدش نیازمند هزینه مالی بوده است.
انتقادات [ویرایش]
احمد کسروی، معتقد بود که: «زکات و مال امام، مالیات اسلام بوده. اسلام یک حکومتی داشته که سپاه می گرفته و حکم رانان می فرستاده و قاضی می گمارده و شحنه و شرطه برمی گزیده و یک کشور بسیار بزرگی را اداره می کرده و مسلمانان را نگهداری می نموده و در برابر آن از مردم مال امام و زکات می گرفته، اما اکنون که حکومت واحد اسلامی برافتاده و هر توده و نژادی از مسلمانان خود را جدا گردانیده و یک حکومت نژادی بنیاد گزارده اند و مالیات به دولت های خود می پردازند، دیگر نیازی به پرداخت زکات و مال امام به ملاها وجود ندارد». [۲] البته برخلاف تصور کسروی، مراجع تقلید شیعه مدتهاست که پرداخت مستقیم زکات به نیازمندان را با اجازه مجتهد مجاز شمرده اند:
«هرچند زکات یکی از راههای تامین منابع مالی حکومت اسلامی است؛ اما در شرایط کنونی در ایران توسط دولت جمع آوری نمی شود؛ بلکه به صورت مردمی هر کسی می تواند زکات خویش را دریکی از موارد هشتگانه آن که در توضیح المسایل همه مراجع ذکر شده مصرف نماید. »[۳] سید محمد جواد غروی زکوه را منحصر در نه چیز نمی داند، چون قرآن همه تولیدات را ذکر فرموده که صنعتی، کشاورزی و غیر آن ها را شامل می شود[۴].
پانویس [ویرایش]
↑ رساله آیت الله سیستانی مساله ۱۹۳۳
↑ شماره ویژه پرچم، سال یکم فروردین ۱۳۲۲
↑ تحریر الوسیله، ج ۱، ص ۳۴۲ و ۳۴۳
↑ خورشید معرفت، جلد سوم، نشر جاوید، ۱۳۵۰ و شرح رساله، نشر نگارش، ۱۳۸۲
منبع [ویرایش]
اسلام و مقتضیات زمان؛ مرتضی مطهری
تفسیر المیزان علامه طباطبایی
خمس و زکات محسن قرائتی
جستارهای وابسته [ویرایش]
درگاه اسلام
پیوند به بیرون [ویرایش]
ارباب حکمت
مجموعه ای از گفتاوردهای مربوط به زکات در ویکی گفتاورد موجود است.
[نمایش]
ن • ب • و
موضوعات اسلام
این یک نوشتار خُرد پیرامون اسلام است. با گسترش آن به ویکی پدیا کمک کنید.
رده ها: اقتصاد اسلامی فروع دین اسلام
قس عربی
الزکاة هی الرکن الثالث من أرکان الإسلام، [1] لقول النبی محمد : "بنی الإسلام على خمس: شهادة أن لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله، وإقام الصلاة، وإیتاء الزکاة، وصوم رمضان، وحج البیت من اس . . .