زورازمایی

/zurAzmAyi/

    exercise of bodily strength
    measuring ones strength
    tug of war
    bout

فارسی به انگلیسی

زورازمایی سرنوشت ساز
showdown

زورازمایی کردن
match

مترادف ها

match (اسم)
تطابق، تطبیق، حریف، جفت، نظیر، همسر، لنگه، مسابقه، همتا، ازدواج، کبریت، چوب کبریت، حریف کسی بودن، زور ازمایی

swordplay (اسم)
مبارزه، زور ازمایی، فن شمشیر بازی، سخمه زنی

پیشنهاد کاربران

دست و پنجه نرم کردن
پهلوانی، نیرومندی.

مسابقات پهلوانی
نشان دادن زور و قدرت

نشان دادن زور
قدرت نمایی زور زدن اثبات

بپرس