زودتر


    beforehand

فارسی به انگلیسی

زودتر از
before, ere

زودتر اقدام کردن
pre-empt, preempt, apt to mix or become sociable

مترادف ها

junior (صفت)
کم، تازه تر، صغیر، اصغر، زودتر

sooner (صفت)
زودتر

پیشنهاد کاربران

بگاه تر ؛ زودتر : و او رااعلام داد تا بگاه تر در غَلَس بیامد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 30 ) .

بپرس