هلاکت
پسرفت، پایین روی ( در واژه ای مانند زوال خورشید )
اگر فکر می کنید خوب معنی این کلمه رو یاد گرفتین تست را جواب بده
نسبت ارکستر به هم نوازی مانند نسبت زوال است به …….
جواب : معادل فارسی هر کلمه، کلمه دومه معادل زوال چیه؟
فروپاشی
سلیم
زوال: ناپایداری
فراموشی
نیستی
نابودی
زَوال
واژه ای پارسی ست :
زَوال : زَ - وال
زَ - : پیشوند به سوی بیرون ، از رَده و دُور بُرون شدن
وال : بُنِ والیدن ، بالیدن ، رُستن ، روییدن
زَوال / زَوالیدن : از والِش/ بالِش بیرون یا بَرشُدن
نابودی، فراموشی
ویران شدن. انحطاط
توقف تدریجی
اول ظهر ، اتمام زوال میشود زمان وصول آفتاب به دایره نصف النهار
فَرپاشیدن = فر وپاشیدن.
فَر = نشان دهنده انجامیدن کار در طول زمان[فرگشت ( تغییرات در طول زمان ) ، فرسودن ( ساییده شدن در طول زمان )
زوال یعنی فروپاشی - نابودی - رو به نیستی رفتن
ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی علیه السلام )
به راستی که جهان سرای فساد و تبهکاری و رنج و نیستی و دگرگون گشتن است. لذاتش با مکدر ساختنش برابری نمیکند و نیک بختیش به بد بختیش و بالا رفتنش به پایین آمدنش ارزش ندارد.
... [مشاهده متن کامل] سقوط،
خیرگی به دریچه ی اندوه بار از حال.
نسخِ آنچه از کسی یا چیزی به جای مانده.
انحلال و پیش روی در عدم.
سکوت ممتد
ماهِ جاذب
در پیِ هر جزر، جزری دیگر.
انهدام آنچه در نیمه رها مانده.
... [مشاهده متن کامل]
از یاد بردن، ازیاد رفتن. . .
با هر وزش ملایمِ باد فرو ریختن،
به اشغالِ حجمی از فضا اکتفا کردن.
کلاه خودِ پرنده و سه پیکر برسر گذاشتن.
گذشتهْ نگر، گذشتهْ اندیش، گذشتهْ مان
گذشته از موعد!!
زوال یعنی فروپاشی کردن
نابودی . رو به نیستی رفتن
نابودی و فنا در زبان ملکی گالی بشکرد
ناپایداری
نابودی، خرابی، نیست شدن، از بین رفتن، نیستی، ناپایداری
زوال یعنی فروپاشی
گرد زوال بر در کسی نشستن : کنایه است از جاودانی و ابدی بودن وی، باقی و دایم بودن او.
به وجود تو بسته راه خیال
بردرت نانشسته گرد زوال
هفت پیکر نظامی، تص دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷، ص۳۷۶.
زوال دیدن: نیست شدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۶ ) .
ویرانی، از میان رفتن، از هم پاشی
با بدیده گرفتن این سخن باریک و پاکیزه ( نکته ) که واژه ی از ریشه عربی �زوال� دربردارنده ی پله هایی است ( تدریج ) و یکباره انجام نمی پذیرد، پشنهاد و کاربردِ برابرهای یاد شده ی �نابودی� و �نیستی� برای آن، نادرست و نابجاست. واژه ی �فروپاشی� را نیز با اندک چشم پوشی می توان بکار برد. واژه ی پیشنهادی من: �از هم پاشی� بهتر از آن است و رویهمرفته هیچکدام از این واژه ها برابر باریک �زوال� نیستند. به هر رو، می پندارم سه واژه و آمیخته واژه ای که پیشنهاد نموده ام و از یکی از آن ها در بالا یاد شده، بهتر از آن های دیگر است.
... [مشاهده متن کامل] فروپاشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)