زوار

/zavvAr/

    pilgrim

فارسی به انگلیسی

زوار در رفته
old

مترادف ها

warden (اسم)
سرپرست، رئیس، ناظر، متصدی، نگهبان، بازرس، قراول، زوار، والی

پیشنهاد کاربران

زُوار zouar ( سی سی یا سیا سیا ) نام طائفه ای لرستان گلدشت، دهریز بروجرد تا قبل از قاجار سرپرست والی حمکران مناطق ایران بودند مثل ژنرال سی سی در مصر ، دهریز مکانی برای پشتیبانی و لجستیک جنگ نهاوند فتح الفتوح اعراب
Zawar خاک نرم و ماسه ای کف رودخانه در زبان ملکی گالی بشکرد
زوار ، زبانه ( Batten ) :[اصطلاح دریانوردی] نوارهای چوبی و یا فلزی که جهت محکم کردن لاستیک دور پنجره ها و یا دربهای نفود پذیر بکار میرود .
زوار ، دیواره دور دریچه ( Coamings ) [اصطلاح دریانوردی]:برجستگیهای ساختمان دور دربهای دیواره ها و برجستگی لیه قابقهای کوچک برای جلوگیری از ورود آب را گویند .
در لغت فرس مظهر استرآبادی آمده: �زوار: آن کس را گویند که خدمت محبوسان کند� ( میرمحمدصادق حسینی متخلص به مظهر استرآبادیو لغت فرس. نسخه خطی. کتابخانه مجلس شورا )

بپرس