drainage
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
زائده، اشغال، زه اب، اب زهکشی
مجرا، اب رو، کاریز، ترعه، ابراه، زه اب، مجرای فاضلاب
زه اب، چشمه کوچک، فنر کوچک
پیشنهاد کاربران
جریان اب
سوی رود با کاروانی گشن
زهابی بدوی اندرون سهمگن.
ابوشکور
سوی رود با کاروانی گشن
زهابی بدوی اندرون سهمگن.
ابوشکور
آبی که از سنگی یا زمینی می جوشد; مجازا اشک
آب اضافی که به زهکشی وارد کانالهایی که خودمان ایجاد می کنیم می شود تا محصولات کشاورزی بتوانند رشد کنند
آبی که از سنگی یا زمینی می جوشد.