زنگ زدن


    bite
    ring
    rust

مترادف ها

smut (فعل)
زنگ زدن، سیاهولکه دار کردن

ring (فعل)
گرد امدن، احاطه کردن، زنگ زدن، حلقه زدن، چرخ خوردن

stain (فعل)
رنگ کردن، چرک کردن، لکه دار کردن، زنگ زدن، رنگ شدن، رنگ پس دادن

corrode (فعل)
سوزاندن، زنگ زدن، خوردن، پوسیدن

rust (فعل)
زنگ زدن، پوسیدن

hang up (فعل)
ماندن، زنگ زدن، در حال معلق ماندن، به صحبت تلفنی خاتمه دادن

oxidize (فعل)
زنگ زدن، با اکسیژن ترکیب کردن

پیشنهاد کاربران

ترجمه جمله زیر به انگلیسی چی میشه
( پدرتون درحال زنگ زدن به شماست. لطفا جواب بدید )
منابع• http://Narjes.khaton.966@gmail.con
پدرتون درحال زنگ زدن به شماست لطفا جواب بدید
جمله بالا رو به انگلیسی برام ترجمه کنید. سپاسگزارم
چرا میترسی بیایی جلو
give somebody a buzz
زنگ زدن به فلان اقا به انگلیسی چی میشه
زنگ زدن : تلفن کردن ، با تلفن تماس گرفتن .
( ( از کیف چند تا پوشه در آورد. "کلی هم درخت خرمالو داشت . در جا زنگ زدم به گرانیک". ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 10 . ) )
زنگ زدن : [عامیانه، اصطلاح] ترکیب شدن آهن با اکسیژن هوا، فرسوده شدن، بی مصرف شدن.
زنگ زدنی چهرمو دیدی
ب انگلسی چی میشه
اکسید شدن و واکنش دادن با اکسیژن هوا

بپرس