زنهار

/zenhAr/

    alarm
    refuge
    caution
    quarter
    mercy
    beware!take care!

فارسی به انگلیسی

زنهار خواستن
to seek quarter or protection

زنهار دادن
beware

مترادف ها

quarter (اسم)
بخش، ربع، محله، اقامت گاه، یک چهارم، چارک، برزن، مدت سه ماه، زنهار، چهارک، یک چارک

پیشنهاد کاربران

بررسیِ فعلهایی در زبانِ پارسیِ نو که در بخشی از پیشوندِ آنها " ضمیرهای اشاره" نقش دارند؛ سپس پیشنهادِ واژه ی "هاردَن/هار - " در پارسیِ نو:
ما در زبانِ پارسی فعلهایی داریم که در بافتِ پیشوندیِ خود، دارای " ضمیرهایِ اشاره" هستند:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - "پِنداشتن/پِندار - ":
کارل زالمان فعل "پِنداشتن:pindāštan" را برآمده از "په ای داشتن :pa ē dāštan" دانسته که "ای: ē" در آن به معنای "این" است که در واژگانی همچون "ایدون، ایدر، ایرا ( ی ) ، زیرا ( ی ) " این ضمیر را داریم. از آنجایی که واژگانِ "ای" و "این" در پارسی جایگزین پذیر هستند، می توان آن را برآمده از "په این داشتن: pa in dāštan" نیز دانست که سرانجام به ریختِ "پِنداشتن" درآمده است.
نکته: ریشه یِ اوستاییِ واژه یِ "داشتن/دار - "، "دَر:dar" می باشد. کریستین بارتولومه برایِ ریشه یِ اوستایی "دَر"، معناهایی همچون "درنظر داشتن، به یاد داشتن، اندیشیدن به - " نیز آورده است که به روشنی واژه یِ "داشتن" را با "پنداشتن" پیوند می دهد.
نکته: واژه یِ "پنداشتن" برابر با واژه آلمانی "dafuer halten" آمده است و "داشتن" نیز برابر با واژه ی "halten" ( آلمانی ) و " hold" ( انگلیسی ) است.
2 - "زِنهاردَن/زِنهار - ":
ما در پارسیِ نو واژه یِ "زِنهار/زینهار" را داریم که برآمده از تکواژهایِ زیر است:
1 - ز/از
2 - ای/این
3 - هار ( بُن کُنونیِ "هاردَن" )
در پارسی، واژه یِ "زِنهار/زینهار" به ریختِ "امری" آمده است و از اینرو، بمانند واژگان بشنو، بخوان، بنال و. . . ، از "بُن کُنونی" ساخته شده است؛ پس به آسانی می توان دریافت که "زنهار" برآمده از فعل "زنهاردَن" است. بارتولومه در زیرواژه یِ "هارَ:hāra" ( اوستاییِ کهن ) که برآمده از ریشه یِ "هَر:har" می باشد، به روشنی از واژه یِ "زنهار/زینهار" در پارسیِ نو، و واژگانِ " هارَکیه:hārakih" و "سَردار:sardār" در پارسیِ میانه نام می برد. ( "هارَکیه" به پارسیِ نو "هارگی" می شود. )
. . . . .
پیشنهادِ بسیار ارزشمند:
ما فعل "داشتن/دار" را از ریشه یِ "دَر" که در "پنداشتن" نیز بکاررفته است، داریم؛ اکنون می توانیم از واژه یِ "زِنهاردَن/زِنهار - " به آسانی فعلِ "هاردَن:هار - " را از ریشه یِ "هَر" ( اوستایی ) بیرون بکشیم. چنین فعلی به روشنی، چنانکه از واژه ی "هارَکیه" پیداست، در پارسیِ میانه بکار می رفته است.
پیشنهاد:
"هاردَن/هار - " را با پیشوندهایِ دیگر در پارسی بکار بگیرید و نوواژگانِ بسیاری را پدید آورید؛ بمانند "نِهاردن/نِهار - ".
( من در پیامی جداگانه از نگرِ معنایی ریشه یِ "هَر" را در اوستایی بررسی می کنم تا بدانیم فعلِ بسیار ارزشمند "هاردَن/هار - " در پارسی چه معنایی دارد. )
. . . .
پَسگشتها:
1 - ستونهای 690 و 1806 از نبیگ "فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن" ( کریستین بارتولومه )
2 - رویبرگ 292 از بخش سوم - پارسیِ میانه ( کارل زالمان )

زنهارزنهار
پرهیز کن
فرصت. فرجه
واژه ای هست برابر مبادا و نکنه و معنی هشدار دادن برای گذر از خط قرمز و خطر است بنظر میتونه حتی برابر پارسی همین واژهان تازی خطر هم باشه
زِنهار، زینهار!
می توان به جای واژه فرانسوی: اولتیماتوم ( ultimatum ) از آن بهره برد!
واژه اوستایی آن: زینو هاره ( zyno hare )
.
در زمان باستان و به ویژه در شاهنامه فردوسی بزرگ:
هنگامی که دو جنگجو با هم به پیکار می پرداختند و یکی کم می آورد و توانایی جنگیدن نداشت یا سلاح از دستش می افتاد، از هماورد ( رقیب ) خودش زِنهار ( زینهار ) می خواست تا بتواند یارایی ( توانایی ) اش را بدست آورد یا سلاح خود را دوباره به دست بگیرد!
...
[مشاهده متن کامل]

امروزه این زِنهار ( زینهار ) در بازی گرگم به هوا و بازی های محلی هم به چشم می خورد:
هنگامی که در تنگنا هستیم، از هماورد ( رقیب ) می خواهیم که از مخمصه به در بیام و به بازیکن روبرو ( هَمبازی ) می گوییم:
"جاده خدا بده!"
.
زین: در اوستا: زَئینی ( zaini ) یا زی ( zī )
سلاح، سِپَر، جنگ افزار، تفنگ
هار: هَره - پاییدن، مراقب، نگهداری، تیمار کردن، مواظبت، نظارت، توجه -
فرجه، مهلت، فرصت، زمان دادن
معنی: آرامش، آسایش، آسودگی، فَراغِ بال، امنیت، دل آرامی! -
پشت و پناه، پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی، پاسدار، جانپاس -
اولتیماتوم ( فرانسوی ) !، پیشنهاد پایانی ( واپسین پیشنهاد ) امان و مهلت دادن، فرجه دادن، فرصت گرفتن، جاده خدا دادن! -
توجه کردن، آگاهی دادن، هوشیار کردن، روشن بینی، بیدار دلی ( در اوستا: بیدارانه ) !
اوستا: بخشی از بند 11 تیشتر یشت:
yedhi - zī - mā mashyāka aoxtō - nāmana yasna "yazayanta" yatha anye yazatanghō aoxtō - nāmana yasna "yazinti"
frā neruyō ashavaoyō
معنی: کسی که هرگز نمی خوابد، "بیدارانه" از سِرِشت مزدا جانپاسی می کند.
کسی که هرگز نمی خوابد، "بیدارانه" از آفرینش مزدای اَشا ( راستی ) نگهبانی می کند
.
پهلوی: اندرز اُوشنَر دانا، بند24:
se tis drubušttar abāyēd dāštan
ēk … ud dudīgar dōstīh ud sidīgar zēnhār
معنی: سه چیز را استوارتر ( همیشه ) باید داشت ( پایید! )
یکی. . . و دودیگر دوستی ( عشق و مهربانی ) و سه دیگر زینهار ( امنیت و دل آرامی )
( ( به گمان فراوان:" یکی" که خوانده نشده، همان" تندرستی" است! ) )

منابع• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
واژه ی پارسی " زنهار" را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل] به کار برد.
پارسی بگوییم، پارسی بنویسیم.
هنگام
درنگ
مهلت
فرصت
معنی کلمه زنهار:بپرهیز، واژه ای است که برای آگاهی دادن و هشدار به کار میرود.
زنهار: هرگز
رنهارنگ، آگاه باش
آگاهی دادن و مراقب بودن
آگاهی دادن. امان
نهی کردن، باز داشتن
واژهی است اگاهی دادن و هشدار به کار میرود
و معنی بعدی بپرهیز
Be careful
حواست باشه
واژه ای است که برای آگاهی دادن و هشدار به کار میرود,
بپرهیز
زنهار = پناه ، امان
بپر هیز
- مواظب باش
- امان و پناه
ای داد بیداد!
یلان=پهلوانان
اگاه باش
کلمه ای است که برای هشدار دادن به کار میرود . بپرهیز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)