زندان کردن ؛ حبس کردن. محبوس کردن. ( ناظم الاطباء ) . بند کردن. به قید و بند انداختن. و غالباً با عبارت فعلی چون �به زندان کردن � و �در زندان کردن � آید. رجوع به �به � و �در� و دیگر ترکیبهای این کلمه شود.
جایی که شخص در آزاد نیست و آزادی ندارد و محصور و محدود است نامش زندان است .
زندان کردن یعنی دربند کردن