منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
این لغت کاملا فارسی هست و دهخدا اشتباه نوشته که عربی هست. در گویش دشتی نمی گویند زنجبیل، بلکه میگویند زنجفیل که در واقع همان زنگ فیل و زنگ پیل هست که کاملا فارسی و به دلیل نبودن هواهای گ و پ در عربی به
... [مشاهده متن کامل] زنجبیل تبدیل شده و فارسی معیار هم دوباره با آوای عربی آن را پذیرفته است. خود منشا زنجفیل هم که هند هست.
زنجبیل ؛ این ادویه و دمنوش محبوب که یک طبع گرما زا و گرمیانه دارد اگر زاویه قوانین ایجاد کلمات به این کلیدواژه نگاهی داشته باشیم در واقع با ریخت زمجبیل قابل مشاهده می شود.
زمجبیل یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی زم بعلاوه جَب می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
زَم ؛ حرف ( ز ) با ذات آوایی که منطبق با عالم واقع دارد و با مُصَوِّت فتحه و قانون خاصی که در مفهوم کلمات ایجاد می کند به مفهوم سرما گیر بودن و انرژی دهنده بودن دارای مفهوم می باشد.
جَب ؛ حرف ( ج ) با مُصَوِّت فتحه و قانون خاصی که در مفهوم کلمات ایجاد می کند به مفهوم گیرنده بودن و دریافت نمودن دارای معنی می باشد.
تعریف کامل این کلیدواژه به معنی گیرنده بودن سرمای وجود و انرژی دهنده بودن می باشد.
مثل کلمه ی زعفران که با ریخت ضعفران به معنی راندن ضعف از وجود و بدن می باشد.
برای درک بهتر مفهوم کلیدواژه ی زمجبیل به توضیح معنی زم در کلمه ی زمان و جَب در جمله ی ادعونی استجب لکم در کامنت های این حقیر رجوع شود.
لغت ریشه سانسکریت دارد از همانجا به زبان های دیگر و متون ذیربط رفته مثل ادویه های با طبع یکسان موطنش هند است. در طب چینی، هندی، ایرانی. . . وصنایع خوراکی موارد استفاده آن تعریف شده است
زنجبیل Ginger
نام علمی Zingibar officinale
تعدادی از ادویه جات معروف به انگلیسی:
pepper = فلفل
black pepper = فلفل سیاه
red pepper = فلفل قرمز
salt = نمک
turmeric = زردچوبه
saffron = زعفران
cinnamon = دارچین
... [مشاهده متن کامل]
cardamom = هل
ginger = زنجبیل
fennel = رازیانه
caraway = زیره
cumin = زیره
❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو زیره، نام های هر کدام رو در گوگل سرچ کنید و عکس هاشون رو مشاهده کنید
زنچه به آرنج ، قسمتی ازدست، وحتی حالت قرارگرفتن ونیم خفتن برروی آرنج نه درزبان کرمانی که زبان پارسی بوده امروزه ما برخلاف فلسفه تداعی گروشکل واژه سازی زبان پارسی واژه زنچه پیل=زنچپیل رابه زنجبیل تغییرداده
... [مشاهده متن کامل] یم که به دلیل عدم درک قاعده واژه سازی زبان است واززیبایی شناسی وروندتکاملی نیزپیروی نمیکند ، زنجپیل هم تداعی گرشکل گیاه است که به آرنج پیل شباهت دارد وهم تداعی گرمکان تولیدمحصول است که هم پیل وهم زنچپیل خاص هندندوامیدکه برخلاف روندقراردادی زبان بتوانیم آنرادرجامعه اصلاح کنیم
راسن
زنجبیل: - درزبان انگلیسی ( Ginger ) ایتالیایی ( Zenzero ) .
زنجبیل تازی شده " زنگویر " و" زنگباری" پارسی می باشد و منسوب به شهر زنگبار و خشکاد آفریقا و خود واژه " زنگ " در زبان پارسی به معنای ساهپوست و تیره رنگ است .
چون این کالا در روزگار ساسانیان از زنگبار به ایران می آمد به آن زنگباری و سپس زنگویر گفته اند که در تازی زنجبیل شده است.