زمین خوردن


    fall
    founder

پیشنهاد کاربران

زمین خوردن ؛ بزمین افتادن. افتادن و با زمین اصابت کردن.
Trip on ( پا گیر کردن به چیزی و خوردن زمین )
مثال :
I tripped on a step and I fell

بپرس