این آمیزش افزون بر حاصل مصدری ، اسم مرکب به چم ، ساجد ، خدمتکار ، بنده و هوادار هم هست
زمین بوس: بوسیدن زمین، کنایه از دیدار کردن و زیارت کردن
بود بسیجم که در این یک دو ماه
تازه کنم عزم زمین بوس شاه
یعنی برای زیارت امیر در یکی دو ماه اخیر آمادگی داشتم و مجدداً عزیمت مصمم شدم.
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳۴.
بود بسیجم که در این یک دو ماه
تازه کنم عزم زمین بوس شاه
یعنی برای زیارت امیر در یکی دو ماه اخیر آمادگی داشتم و مجدداً عزیمت مصمم شدم.
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳۴.