زمزم یکی از بزرگ ترین تولیدکنندگان نوشابه در ایران و در حال حاضر در مالکیت حج علی گاراژچی و با معاونت دکتر رضا سلمان زاده است. قدیمی ترین شرکت در این گروه شرکت زمزم حجی دوخ است که پیش از انقلاب ۱۳۵۷، در سال ( ۱۹۵۴ ) ۱۳۳۴ تأسیس شده است. گروه زمزم نوشابه های مختلف با طعم کولا، پرتقالی، لیمو و … تولید می کند. این گروه محصولات خود که مارک زمزم بر خود دارند را در خارج از ایران هم به فروش می رساند. تا پیش از انقلاب، کارخانه های این گروه، محصولات شرکت پپسی را تولید می کردند.
... [مشاهده متن کامل]
اولین فردی که صنعت نوشابه سازی را به ایران آورد، فردی به نام میرزای تونی بود؛ اطلاعات کمی از وی در دسترس است اما گفته می شود او ورشکسته شده بود. شرکت زمزم در سال ۱۳۳۴ هجری شمسی با تأسیس اولین شرکت تولید نوشابه گازدار بنام زمزم تهران فعالیت خود را آغاز نمود. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی زمزم محصولات خود را تحت لیسانس شرکت های خارجی و پس از انقلاب به همت پرسنل مجرب و کارآزموده با نام زمزم به بازار عرضه نموده است. کیفیت همچنین تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ کمپانی بزرگی همچون کوکاکولا و پپسی برندهای بی رقیب در ایران و جهان در صنعت نوشابه های گازدار به شمار می رفتند. با شکل گیری انقلاب ۱۳۵۷ در پی بایکوت برندهای آمریکایی، برند زمزم موقعیت برتری نسبت به رقیبان بین المللی خود پیدا کرد و در ایران تا سال ها در غیاب کمپانی های آمریکایی بازار ایران را به دست گرفت. تحریم برندهای آمریکایی در میان مسلمانان دیگر نیز در برهه هایی از تاریخ موجب پر رنگ شدن برندهای اسلامی از جمله زمزم ایران در بازار کشورهای مسلمان شد. جریان تحریم کوکاکولا در سال ۲۰۰۲ از سوی عربستان سعودی به عنوان تأمین کنندهٔ نوشابهٔ زائران حج از خبرسازترین واقعه ای بود که در تاریخ شرکت زمزم مؤثر بود. در این سال زمزم فروش بی سابقه ای در عربستان سعودی داشت که مورد توجه برخی رسانه ها قرار گرفت و زمزم را رقیب جدی کوکاکولا معرفی کرد. با این همه به تدریج برندهای بین المللی پپسی و کوکاکولا به ایران بازگشت، و زمزم همچنان در بازار داخلی ایران نیز رقیب برندهای خارجی به حساب می آید باگذشت سالها طعم ومزه نوشابه های زمزم در خاطره مردم ایران مانده وخاطرات شیرینی را در ذهن مردم حک کرده است
... [مشاهده متن کامل]
اولین فردی که صنعت نوشابه سازی را به ایران آورد، فردی به نام میرزای تونی بود؛ اطلاعات کمی از وی در دسترس است اما گفته می شود او ورشکسته شده بود. شرکت زمزم در سال ۱۳۳۴ هجری شمسی با تأسیس اولین شرکت تولید نوشابه گازدار بنام زمزم تهران فعالیت خود را آغاز نمود. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی زمزم محصولات خود را تحت لیسانس شرکت های خارجی و پس از انقلاب به همت پرسنل مجرب و کارآزموده با نام زمزم به بازار عرضه نموده است. کیفیت همچنین تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ کمپانی بزرگی همچون کوکاکولا و پپسی برندهای بی رقیب در ایران و جهان در صنعت نوشابه های گازدار به شمار می رفتند. با شکل گیری انقلاب ۱۳۵۷ در پی بایکوت برندهای آمریکایی، برند زمزم موقعیت برتری نسبت به رقیبان بین المللی خود پیدا کرد و در ایران تا سال ها در غیاب کمپانی های آمریکایی بازار ایران را به دست گرفت. تحریم برندهای آمریکایی در میان مسلمانان دیگر نیز در برهه هایی از تاریخ موجب پر رنگ شدن برندهای اسلامی از جمله زمزم ایران در بازار کشورهای مسلمان شد. جریان تحریم کوکاکولا در سال ۲۰۰۲ از سوی عربستان سعودی به عنوان تأمین کنندهٔ نوشابهٔ زائران حج از خبرسازترین واقعه ای بود که در تاریخ شرکت زمزم مؤثر بود. در این سال زمزم فروش بی سابقه ای در عربستان سعودی داشت که مورد توجه برخی رسانه ها قرار گرفت و زمزم را رقیب جدی کوکاکولا معرفی کرد. با این همه به تدریج برندهای بین المللی پپسی و کوکاکولا به ایران بازگشت، و زمزم همچنان در بازار داخلی ایران نیز رقیب برندهای خارجی به حساب می آید باگذشت سالها طعم ومزه نوشابه های زمزم در خاطره مردم ایران مانده وخاطرات شیرینی را در ذهن مردم حک کرده است
زمزم : زمزم نام چشمه ای که به خاطر دعای مادر حضرت اسماعیل ( ع ) در مکه نمایان شد.
زمزم : ( اصطلاح خیاطی ) :به نوعی از پارچه و قماش نخی گفته می شود . پارچه زمزم از انواع پارچه های سبک است .
زم یک واژه ی آرامی به معنی بِایست ؛ و معادل امروزی آن واستا . که تکرار آن می شود واستا واستا . ایست! ایست!.
زم یک واژه ی آرامی به معنی بِایست ؛ و معادل امروزی آن واستا . که تکرار آن می شود واستا واستا . ایست! ایست!.
زم : سرمای سخت ، سردی
زم : آهسته
زمزم : آهسته آهسته
زم : آهسته
زمزم : آهسته آهسته
زمهریر
لغت نامه دهخدا
زمهریر. [ زَ هََ ] ( ع اِ ) سختی سرما. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) . سرمای بسیار سخت و شدت سرما. ( فرهنگ فارسی معین ) . سرمای سخت . ( غیاث ) ( شرفنامه ٔ منیری ) ( دهار ) ( ترجمان القرآن ) ( السامی فی الاسامی ) . سرمای سخت . برودت عظیم . باد سرد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : متکئین فیها علی الارآئِک ِ لایرون فیها شمساً و لا زمهریراً. ( قرآن 13/76 ) .
... [مشاهده متن کامل]
بدان رستخیز و دم زمهریر
خروش یلان بود و باران تیر.
فردوسی .
تو باشی به بیچارگی دستگیر
توانا ابر آتش وزمهریر.
فردوسی .
بدو گفت طوس ای جهاندیده پیر
هوا گشت پاک از دم زمهریر.
فردوسی .
جز بوی خلق او ننشاند سموم تیر
جز تف خشم او نبرد زمهریر دی .
منوچهری .
خورشید چون بمعدل عدل آید
با فصل زمهریر معادا شد.
ناصرخسرو.
ور امروز او هست صرصر چه کوهم
وگر او سموم است من زمهریرم .
ناصرخسرو.
روی زی صدرت نهادم با دل امیدوار
پشت کرده چون کمان از بیم تیر زمهریر.
سنائی .
آب زلال گشت بسختی چو آینه
باد شمال گشت ز سردی چو زمهریر.
سوزنی .
از کمان چرخ بر جان بداندیشان تو
تیرباران بلا بادا چو دردی زمهریر.
سوزنی .
حاسدانت را ز باد حسرت و بار ندم
دم بسان زمهریر و دل بکردار سعیر.
سوزنی .
نانشان چو برف لیک سخنشان چو زمهریر
من زاده ٔ خلیفه نباشم گدای نان .
خاقانی .
آسیب زمهریر دریغ و سموم داغ
بر گلبنان دست نشان چون گذاشتی .
خاقانی .
باد سودات بگذرد بر دل
زمهریر از روان برانگیزد.
خاقانی .
ز طلق اندودگی کآمد حریرش
هم آتش دایه شد هم زمهریرش .
نظامی .
شیر در جوش چون پنیر شده
خون در اندام زمهریر شده .
نظامی .
چو بر گل شبیخون کند زمهریر
بطفلی شود شاخ گلبرگ پیر.
نظامی .
دست دیگر باختن فرمود میر
او چنان لرزان که عور از زمهریر.
مولوی .
ذکر آن اریاح سرد و زمهریر
اندر آن ایام و ازمان عسیر.
مولوی .
این لباسی که ز سرما شد مجیر
حق دهد او را مزاج زمهریر.
مولوی .
لغت نامه دهخدا
زمهریر. [ زَ هََ ] ( ع اِ ) سختی سرما. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) . سرمای بسیار سخت و شدت سرما. ( فرهنگ فارسی معین ) . سرمای سخت . ( غیاث ) ( شرفنامه ٔ منیری ) ( دهار ) ( ترجمان القرآن ) ( السامی فی الاسامی ) . سرمای سخت . برودت عظیم . باد سرد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : متکئین فیها علی الارآئِک ِ لایرون فیها شمساً و لا زمهریراً. ( قرآن 13/76 ) .
... [مشاهده متن کامل]
بدان رستخیز و دم زمهریر
خروش یلان بود و باران تیر.
فردوسی .
تو باشی به بیچارگی دستگیر
توانا ابر آتش وزمهریر.
فردوسی .
بدو گفت طوس ای جهاندیده پیر
هوا گشت پاک از دم زمهریر.
فردوسی .
جز بوی خلق او ننشاند سموم تیر
جز تف خشم او نبرد زمهریر دی .
منوچهری .
خورشید چون بمعدل عدل آید
با فصل زمهریر معادا شد.
ناصرخسرو.
ور امروز او هست صرصر چه کوهم
وگر او سموم است من زمهریرم .
ناصرخسرو.
روی زی صدرت نهادم با دل امیدوار
پشت کرده چون کمان از بیم تیر زمهریر.
سنائی .
آب زلال گشت بسختی چو آینه
باد شمال گشت ز سردی چو زمهریر.
سوزنی .
از کمان چرخ بر جان بداندیشان تو
تیرباران بلا بادا چو دردی زمهریر.
سوزنی .
حاسدانت را ز باد حسرت و بار ندم
دم بسان زمهریر و دل بکردار سعیر.
سوزنی .
نانشان چو برف لیک سخنشان چو زمهریر
من زاده ٔ خلیفه نباشم گدای نان .
خاقانی .
آسیب زمهریر دریغ و سموم داغ
بر گلبنان دست نشان چون گذاشتی .
خاقانی .
باد سودات بگذرد بر دل
زمهریر از روان برانگیزد.
خاقانی .
ز طلق اندودگی کآمد حریرش
هم آتش دایه شد هم زمهریرش .
نظامی .
شیر در جوش چون پنیر شده
خون در اندام زمهریر شده .
نظامی .
چو بر گل شبیخون کند زمهریر
بطفلی شود شاخ گلبرگ پیر.
نظامی .
دست دیگر باختن فرمود میر
او چنان لرزان که عور از زمهریر.
مولوی .
ذکر آن اریاح سرد و زمهریر
اندر آن ایام و ازمان عسیر.
مولوی .
این لباسی که ز سرما شد مجیر
حق دهد او را مزاج زمهریر.
مولوی .
زمهریر : جایی بسیار سرد نزدیک به انتهای کره ٔ هوا و این لفظ مرکب است از زم و هریر بمعنی سرمای سخت کننده ، چه زم بمعنی سرمای سخت و هریر بمعنی کننده باشد که فاعل است . ( برهان ) ( انجمن آرا ) . جای بسیار سرد. ( فرهنگ فارسی معین ) . جای بسیار سرد که نزدیگ به انتهای کره ٔ هوا می باشد. ( ناظم الاطباء ) . سرمایی است که بدان کافران را عذاب خواهند کرد و مقام آن در وسط کره ٔ هواست و کره ٔ هوا تحت کره ٔ ناراست و فوق کره ٔ ارض . . . ( از غیاث ) ( از آنندراج ) . || ماه . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . گویند آن قمر است در لغت طی و منه :
... [مشاهده متن کامل]
و لیلة ظلامها قد اعتکر
قطعتها و لا زمهریر ماظهر.
؟ ( از اقرب الموارد )
... [مشاهده متن کامل]
و لیلة ظلامها قد اعتکر
قطعتها و لا زمهریر ماظهر.
؟ ( از اقرب الموارد )
زمزم : /zamzam/ زمزم ( عربی ) 1 - �آهسته آهسته�؛ 2 - ( اَعلام ) 1 ) چاه آبی در مکه، در جنوب شرقی کعبه، که زائران آب آن را متبرک می دانند؛ 2 ) نام کتابی از مصنفات زرتشت؛ 3 - ( در ادیان ) دعایی که پیروان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
زرتشت هنگام عبادت یا غذا خوردن آهسته زیر لب می خوانند. اسم زمزم مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است.
زمزم به معنی زمزمه
داستان های ایرانی و داستان هایی درباره ایرانیان در روایات قدیم عربی
مسعودی در مروج الذهب خبری نقل کرده، خلاصهٔ آن این که: ایرانیان در قدیم به زیارت خانهٔ کعبه می رفته و به دور آن طواف می کرده اند و چون هنگامی که ساسان نی ای اردشیر بابکان به آنجا می رفته بر چاه اسماعیل نیز زمزمه می کرده و ایرانیان دیگر نیز در آنجا چنین می کرده اند. به همین سبب آن چاه را �زمزم� نامیده اند. مسعودی شعری را هم که به گفتهٔ او در �قدیم الزمان� شاعری در همین زمینه سروده بدین گونه نقل کرده:
... [مشاهده متن کامل]
زمزمت الفرس علی زمزم و ذاک فی سالفها الاقدام
و گوید که ایرانیان در قدیم اموال و جواهر هم به کعبه هدیه می داده اند و ساسان ابن بابک دو آهوی زرین و مقداری جواهر و چند شمشیر و طلای بسیار به کعبه هدیه کرده بود که آن ها را در چاه زمزم دفن کرده بودند. ( ۵۵ )
گردآوری اوستا
گردآوری اوستا توسط ساسانیان به اردشیر بابکان و اقدامات قاطعانهٔ وی نسبت داده شده است. وی نسخهٔ اصلی کتاب نامبرده را در بایگانی سلطنتی نگه داشته و از آن، دو نسخهٔ دیگر تهیه نمود که یکی را در آرشیو مرکزی، تحت نظارت مسئولان گنجینه های پادشاهی و دیگری را دریکی از مراکز دینی بزرگ کشور ( کنجِ شاپیگان - شایگان ) نگه داری کردند�. ( خدادادیان، ۱۳۸۳، ۱۵۰۸ )
داستان های ایرانی و داستان هایی درباره ایرانیان در روایات قدیم عربی
مسعودی در مروج الذهب خبری نقل کرده، خلاصهٔ آن این که: ایرانیان در قدیم به زیارت خانهٔ کعبه می رفته و به دور آن طواف می کرده اند و چون هنگامی که ساسان نی ای اردشیر بابکان به آنجا می رفته بر چاه اسماعیل نیز زمزمه می کرده و ایرانیان دیگر نیز در آنجا چنین می کرده اند. به همین سبب آن چاه را �زمزم� نامیده اند. مسعودی شعری را هم که به گفتهٔ او در �قدیم الزمان� شاعری در همین زمینه سروده بدین گونه نقل کرده:
... [مشاهده متن کامل]
زمزمت الفرس علی زمزم و ذاک فی سالفها الاقدام
و گوید که ایرانیان در قدیم اموال و جواهر هم به کعبه هدیه می داده اند و ساسان ابن بابک دو آهوی زرین و مقداری جواهر و چند شمشیر و طلای بسیار به کعبه هدیه کرده بود که آن ها را در چاه زمزم دفن کرده بودند. ( ۵۵ )
گردآوری اوستا
گردآوری اوستا توسط ساسانیان به اردشیر بابکان و اقدامات قاطعانهٔ وی نسبت داده شده است. وی نسخهٔ اصلی کتاب نامبرده را در بایگانی سلطنتی نگه داشته و از آن، دو نسخهٔ دیگر تهیه نمود که یکی را در آرشیو مرکزی، تحت نظارت مسئولان گنجینه های پادشاهی و دیگری را دریکی از مراکز دینی بزرگ کشور ( کنجِ شاپیگان - شایگان ) نگه داری کردند�. ( خدادادیان، ۱۳۸۳، ۱۵۰۸ )