زمزم

/zamzam/

    zamzam

پیشنهاد کاربران

زم زم یا زمزم ؛ آب خنک خنک ، برند نوشابه ی زمزم نیز بر مبنای خنک نوشی آن نام گذاری گردیده است.
تحلیل و تفسیر مفهوم نهفته در کلمه ی زمزم مرتبط با مطلب زیر؛
زمان ؛ کلیدواژه ی زمان از اون دست کلماتی است که مفهومش مرتبط و مُنطبق با حال حاضر و واقعیت موجود نیست بلکه مفهومی است مرتبط با نیستی ، نبودن ، پوکی و پوچی و عدم وجود انرژی و ماده. که این تعریف فقط برای گذشته و آینده صادق می شود. کلیدواژه ی زمان که ریشه ی اصلی این کلمه از کلمه ی زم منشعب شده و در کلماتی مثل زمستان زمین زم زم زمهریر و غیره، قابل مشاهده است اشاره به کمبود و یا عدم وجود ماده ، انرژی و حرارت در چیزی یا جایی را دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

متضاد ریشه ای و انطباقی کلمه ی زَم که معنا و مفهوم نیستی و عدم را در خود دارد کلمه ی مَز به معنی هستی و وجود و حیات و زندگی و بودن می باشد. ( مزینان مزایا مزیت مزد مزید مزدا مزون مزنه مظنه مزمن مزار موز موزیک میزوری میزان مازوت مازیار مازن مازندران )
اگر هم متضاد موازی و غیرانطباقی کلمه ی زم و زمان را بخواهیم نام ببریم کلمه ی فرصت می باشد. کلمه ی فرصت نیز در قانون و قواعد ایجاد کلمات منشعب از کلمه ی فارس و پارس به معنی انرژی دارای معنا و مفهوم می باشد.
در زبان انگلیسی امروزی برای کلمه ی زمان از کلمه ی epoch که به معنی دوران به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است در واقع مرتبط با کلمه ی پوچی در زبان فارسی می باشد.
زمستان ؛ ( زمست بعلاوه آن ) به مفهوم سرما. افزونه ی حرف آن جهت ایجاد اسم افزوده شده است مثل نیکان کامران زنگان رحمان و. . .
زمین ؛ به مفهوم خاک سرد و خشک
زم زم یا زمزم ؛ آب خنک خنک ، برند نوشابه ی زمزم نیز بر مبنای خنک نوشی آن نام گذاری گردیده است.
زمزمه ؛ سخن زیر لب و آهسته و کم صدا یا بی صدا یا صدای ضعیف و پَست
گفته که رمزیش نباشد ز بن
لحن بود زمزمه بی سخن.
امیرخسرو
زمهریر ؛ سرمای شدید و سوزناک و زخم زننده یا سرمای حرارت گیرنده.
زمغ یا صمغ ؛ شیره خشک و سرد درختان
زمخت ؛ سرد و سخت و خشک مرتبط با کلمه ی زُخان به مفهوم زخم زیاد و شدید که در زبان کردی کرمانجی وقتی هوا بسیار سرد باشد می گویند هوا زَخ دارد یعنی هوا زخم زننده است از کلمه ی زُخان در زبان ژاپنی به جای کلمه ی زمان از کلمه ی جیکان استفاده می شود که همان تغییر شکل یافته ی زیخان می باشد به مفهوم نیستی و پوچی و عدم وجود انرژی و گرما یا هر چیزی که وجود نداشته باشد و غایب باشد. حتی مفهوم نهفته در کلمه ی زخم به معنی هدر رفت انرژی در کلمه ی سُخره و مسخره کردن یعنی خنک کردن طرف مقابل دارای مفهوم می باشد. حتی کلمه ی زَخ در کلمه ی صخره به مفهوم سنگ سخت و سردی که به خود آب نمی گیرد در عالم واقع قابل مشاهده است. همچنین این مفهوم در کلمه ی زخارف و مزخرف به معنی بی ارزش و بی معنی و بیهوده قابل مشاهده است و فراوان از این دست کلمات.
زم یا سم ؛ به مفهوم مرگ آور و کشنده و سوزاننده
زمام ؛ گرفتن و مهار کردن انرژی زیاد تحت عنوان افسار لجام فرمان و غیره
ضَمّه ؛
ضمیر ؛ منشعب از کلمه ی ضم یا زم. ضمایر اشاره به شخصی یا چیزی که دور یا نزدیک است، دارند. و در مکانی که ما هستیم نیست و غایب است.
درحال بگوش هوش من گفت
وصف تو که با ضمیر شد ضم.
خاقانی
ضمیمه ؛ اصطلاح رایج ضمیمه کردن به مفهوم پنهان بودن و نهفته بودن چیزی در درون یا پشت چیزی. در مکاتبات اداری به برگه ای که رو نباشد و در پشت برگه پنهان باشد.
ضمناً ؛ به صورت ضمنی چیزی را که موجود نیست مطرح کردن. جمله ی مثالی؛ ضمناً اگر فلانی فلان کار را می کرد.
زمن یا ثمن ؛ بی ارزش کم بها با اصطلاح رایج ثمن بخس که کلمه ی بخس منشعب از کلمه ی خز به مفهوم سردی و خنکی و بی ارزشی دارای مفهوم می باشد.
زمره ؛ فوج و گروه یا گروه متفرق از مردم که در حال حاضر و در نزد ما نیستند.
مؤنث زَمِر. کم موی و کم پشم.
سوره زمر ؛ سی و نهمین سوره از قرآن کریم است و شامل ۷۵ آیه می باشد. این سوره مکی است و به موضوعات مختلفی از جمله توحید، قیامت، و پاداش و مجازات در آخرت می پردازد.
برخی از محورهای اصلی سوره زمر عبارتند از:
- تأکید بر توحید و یکتاپرستی
- دعوت به اخلاص در عبادت خداوند
- تأکید بر عدالت الهی و حساب و کتاب اعمال در روز قیامت
- سرنوشت نیکوکاران و بدکاران در آخرت
- تشویق به توبه و بازگشت به سوی خداوند
این سوره به ویژه تأکید می کند که انسان ها در روز قیامت به دسته های مختلف تقسیم می شوند و بر اساس اعمال خود مورد حسابرسی قرار می گیرند.
با این تعاریفی که برای اثبات مفهوم کلیدواژه ی زمان شد این اصطلاح رایج مرتبط با این مطلب که گفته می شود دنیا فقط یک روز است دنیا نه گذشته است و نه آینده بلکه دنیا همین امروز است در واقع بر طبق این تعریف از کلمه ی زمان این جمله ایجاد می شود ؛ دنیا فقط لحظه ی حال است لحظه ای که بین دو نیستی، هست شده است.
فلذا با این تفسیر اصطلاح آخر الزمان به معنی آخر و پایان پوچی و نیستی و تاریکی و شروع شکوفایی علم و معارف و شناخت حق و حقیقت دارای مفهوم می باشد. به یک تعبیر دیگر پایان جهنم دنیایی و شروع بهشت زمینی.

زمزم یکی از بزرگ ترین تولیدکنندگان نوشابه در ایران و در حال حاضر در مالکیت حج علی گاراژچی و با معاونت دکتر رضا سلمان زاده است. قدیمی ترین شرکت در این گروه شرکت زمزم حجی دوخ است که پیش از انقلاب ۱۳۵۷، در سال ( ۱۹۵۴ ) ۱۳۳۴ تأسیس شده است. گروه زمزم نوشابه های مختلف با طعم کولا، پرتقالی، لیمو و … تولید می کند. این گروه محصولات خود که مارک زمزم بر خود دارند را در خارج از ایران هم به فروش می رساند. تا پیش از انقلاب، کارخانه های این گروه، محصولات شرکت پپسی را تولید می کردند.
...
[مشاهده متن کامل]

اولین فردی که صنعت نوشابه سازی را به ایران آورد، فردی به نام میرزای تونی بود؛ اطلاعات کمی از وی در دسترس است اما گفته می شود او ورشکسته شده بود. شرکت زمزم در سال ۱۳۳۴ هجری شمسی با تأسیس اولین شرکت تولید نوشابه گازدار بنام زمزم تهران فعالیت خود را آغاز نمود. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی زمزم محصولات خود را تحت لیسانس شرکت های خارجی و پس از انقلاب به همت پرسنل مجرب و کارآزموده با نام زمزم به بازار عرضه نموده است. کیفیت همچنین تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ کمپانی بزرگی همچون کوکاکولا و پپسی برندهای بی رقیب در ایران و جهان در صنعت نوشابه های گازدار به شمار می رفتند. با شکل گیری انقلاب ۱۳۵۷ در پی بایکوت برندهای آمریکایی، برند زمزم موقعیت برتری نسبت به رقیبان بین المللی خود پیدا کرد و در ایران تا سال ها در غیاب کمپانی های آمریکایی بازار ایران را به دست گرفت. تحریم برندهای آمریکایی در میان مسلمانان دیگر نیز در برهه هایی از تاریخ موجب پر رنگ شدن برندهای اسلامی از جمله زمزم ایران در بازار کشورهای مسلمان شد. جریان تحریم کوکاکولا در سال ۲۰۰۲ از سوی عربستان سعودی به عنوان تأمین کنندهٔ نوشابهٔ زائران حج از خبرسازترین واقعه ای بود که در تاریخ شرکت زمزم مؤثر بود. در این سال زمزم فروش بی سابقه ای در عربستان سعودی داشت که مورد توجه برخی رسانه ها قرار گرفت و زمزم را رقیب جدی کوکاکولا معرفی کرد. با این همه به تدریج برندهای بین المللی پپسی و کوکاکولا به ایران بازگشت، و زمزم همچنان در بازار داخلی ایران نیز رقیب برندهای خارجی به حساب می آید باگذشت سالها طعم ومزه نوشابه های زمزم در خاطره مردم ایران مانده وخاطرات شیرینی را در ذهن مردم حک کرده است

زمزم
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/زمزم_(شرکت)
زمزم : زمزم نام چشمه ای که به خاطر دعای مادر حضرت اسماعیل ( ع ) در مکه نمایان شد.
زمزم : ( اصطلاح خیاطی ) :به نوعی از پارچه و قماش نخی گفته می شود . پارچه زمزم از انواع پارچه های سبک است .
زم یک واژه ی آرامی به معنی بِایست ؛ و معادل امروزی آن واستا . که تکرار آن می شود واستا واستا . ایست! ایست!.
زم : سرمای سخت ، سردی
زم : آهسته
زمزم : آهسته آهسته
زمهریر
لغت نامه دهخدا
زمهریر. [ زَ هََ ] ( ع اِ ) سختی سرما. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) . سرمای بسیار سخت و شدت سرما. ( فرهنگ فارسی معین ) . سرمای سخت . ( غیاث ) ( شرفنامه ٔ منیری ) ( دهار ) ( ترجمان القرآن ) ( السامی فی الاسامی ) . سرمای سخت . برودت عظیم . باد سرد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : متکئین فیها علی الارآئِک ِ لایرون فیها شمساً و لا زمهریراً. ( قرآن 13/76 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بدان رستخیز و دم زمهریر
خروش یلان بود و باران تیر.
فردوسی .
تو باشی به بیچارگی دستگیر
توانا ابر آتش وزمهریر.
فردوسی .
بدو گفت طوس ای جهاندیده پیر
هوا گشت پاک از دم زمهریر.
فردوسی .
جز بوی خلق او ننشاند سموم تیر
جز تف خشم او نبرد زمهریر دی .
منوچهری .
خورشید چون بمعدل عدل آید
با فصل زمهریر معادا شد.
ناصرخسرو.
ور امروز او هست صرصر چه کوهم
وگر او سموم است من زمهریرم .
ناصرخسرو.
روی زی صدرت نهادم با دل امیدوار
پشت کرده چون کمان از بیم تیر زمهریر.
سنائی .
آب زلال گشت بسختی چو آینه
باد شمال گشت ز سردی چو زمهریر.
سوزنی .
از کمان چرخ بر جان بداندیشان تو
تیرباران بلا بادا چو دردی زمهریر.
سوزنی .
حاسدانت را ز باد حسرت و بار ندم
دم بسان زمهریر و دل بکردار سعیر.
سوزنی .
نانشان چو برف لیک سخنشان چو زمهریر
من زاده ٔ خلیفه نباشم گدای نان .
خاقانی .
آسیب زمهریر دریغ و سموم داغ
بر گلبنان دست نشان چون گذاشتی .
خاقانی .
باد سودات بگذرد بر دل
زمهریر از روان برانگیزد.
خاقانی .
ز طلق اندودگی کآمد حریرش
هم آتش دایه شد هم زمهریرش .
نظامی .
شیر در جوش چون پنیر شده
خون در اندام زمهریر شده .
نظامی .
چو بر گل شبیخون کند زمهریر
بطفلی شود شاخ گلبرگ پیر.
نظامی .
دست دیگر باختن فرمود میر
او چنان لرزان که عور از زمهریر.
مولوی .
ذکر آن اریاح سرد و زمهریر
اندر آن ایام و ازمان عسیر.
مولوی .
این لباسی که ز سرما شد مجیر
حق دهد او را مزاج زمهریر.
مولوی .

زمهریر : جایی بسیار سرد نزدیک به انتهای کره ٔ هوا و این لفظ مرکب است از زم و هریر بمعنی سرمای سخت کننده ، چه زم بمعنی سرمای سخت و هریر بمعنی کننده باشد که فاعل است . ( برهان ) ( انجمن آرا ) . جای بسیار سرد. ( فرهنگ فارسی معین ) . جای بسیار سرد که نزدیگ به انتهای کره ٔ هوا می باشد. ( ناظم الاطباء ) . سرمایی است که بدان کافران را عذاب خواهند کرد و مقام آن در وسط کره ٔ هواست و کره ٔ هوا تحت کره ٔ ناراست و فوق کره ٔ ارض . . . ( از غیاث ) ( از آنندراج ) . || ماه . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . گویند آن قمر است در لغت طی و منه :
...
[مشاهده متن کامل]

و لیلة ظلامها قد اعتکر
قطعتها و لا زمهریر ماظهر.
؟ ( از اقرب الموارد )

زمزم : /zamzam/ زمزم ( عربی ) 1 - �آهسته آهسته�؛ 2 - ( اَعلام ) 1 ) چاه آبی در مکه، در جنوب شرقی کعبه، که زائران آب آن را متبرک می دانند؛ 2 ) نام کتابی از مصنفات زرتشت؛ 3 - ( در ادیان ) دعایی که پیروان
...
[مشاهده متن کامل]
زرتشت هنگام عبادت یا غذا خوردن آهسته زیر لب می خوانند. اسم زمزم مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است.

زمزم به معنی زمزمه
داستان های ایرانی و داستان هایی درباره ایرانیان در روایات قدیم عربی
مسعودی در مروج الذهب خبری نقل کرده، خلاصهٔ آن این که: ایرانیان در قدیم به زیارت خانهٔ کعبه می رفته و به دور آن طواف می کرده اند و چون هنگامی که ساسان نی ای اردشیر بابکان به آنجا می رفته بر چاه اسماعیل نیز زمزمه می کرده و ایرانیان دیگر نیز در آنجا چنین می کرده اند. به همین سبب آن چاه را �زمزم� نامیده اند. مسعودی شعری را هم که به گفتهٔ او در �قدیم الزمان� شاعری در همین زمینه سروده بدین گونه نقل کرده:
...
[مشاهده متن کامل]

زمزمت الفرس علی زمزم و ذاک فی سالفها الاقدام
و گوید که ایرانیان در قدیم اموال و جواهر هم به کعبه هدیه می داده اند و ساسان ابن بابک دو آهوی زرین و مقداری جواهر و چند شمشیر و طلای بسیار به کعبه هدیه کرده بود که آن ها را در چاه زمزم دفن کرده بودند. ( ۵۵ )
گردآوری اوستا
گردآوری اوستا توسط ساسانیان به اردشیر بابکان و اقدامات قاطعانهٔ وی نسبت داده شده است. وی نسخهٔ اصلی کتاب نامبرده را در بایگانی سلطنتی نگه داشته و از آن، دو نسخهٔ دیگر تهیه نمود که یکی را در آرشیو مرکزی، تحت نظارت مسئولان گنجینه های پادشاهی و دیگری را دریکی از مراکز دینی بزرگ کشور ( کنجِ شاپیگان - شایگان ) نگه داری کردند�. ( خدادادیان، ۱۳۸۳، ۱۵۰۸ )

بپرس