زمان

/zamAn/

    time
    epoch
    tense
    at
    chrono-
    cycle
    distance
    hour
    occasion
    period
    spell
    stretch
    when
    while
    years
    age

فارسی به انگلیسی

زمان اجرای کار
stint

زمان استانده
standard time

زمان استراحت
respite

زمان اسودگی
leisure

زمان اضافی در مسابقات
sudden death

زمان اینده
future

زمان بندی
schedule, timing

زمان بندی کردن
phase, schedule, spread, time

زمان پاسداری شبانه
night watch

زمان پس از
aftermath

زمان پیشی
lead time

زمان جنگ
wartime

زمان چیزی را تعیین کردن
time

زمان حال
present, present tense, nonce, now

زمان حال استمراری
present continuous tense

زمان حال کامل
presen perfect tense

زمان حکومت
administration

زمان دار
temporal

زمان دراز
lifetime

زمان دیده
timeworn

مترادف ها

time (اسم)
عصر، عهد، فرصت، ساعت، روزگار، زمان، مرتبه، مدت، هنگام، وقت، موقع، گاه، زمانه، حین، ایام

period (اسم)
حد، کمال، نقطه، عصر، دوره، گردش، نوبت، ایست، فرجه، پایان، منتها درجه، روزگار، زمان، مرحله، مدت، وقت، طمی، موقع، مدتی، گاه، نتیجه غایی، قاعده زنان، جمله کامل، نقطه پایان جمله، دوران مربوط به دوره بخصوصی

moment (اسم)
دم، اهمیت، زمان، هنگام، لحظه، ان، موقع

date (اسم)
تاریخ، خرما، زمان، ملاقات، نخل، درخت خرما

epoch (اسم)
عصر، دوره، عهد، زمان، مبدا تاریخ، حادثه تاریخی، اغاز فصل جدید، عصرتاریخی

پیشنهاد کاربران

🟣 واژگان فارسی برای زمان=
زمان
دون
زیم
گاه
وَخت
اَوام
سا
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

زمانزمانزمانزمان
زمان ؛ کلیدواژه ی زمان از اون دست کلماتی است که مفهومش مرتبط و مُنطبق با حال حاضر و واقعیت موجود نیست بلکه مفهومی است مرتبط با نیستی ، نبودن ، پوکی و پوچی و عدم وجود انرژی و ماده. که این تعریف فقط برای گذشته و آینده صادق می شود. کلیدواژه ی زمان که ریشه ی اصلی این کلمه از کلمه ی زم منشعب شده و در کلماتی مثل زمستان زمین زم زم زمهریر و غیره، قابل مشاهده است اشاره به کمبود و یا عدم وجود ماده ، انرژی و حرارت در چیزی یا جایی را دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

متضاد ریشه ای و انطباقی کلمه ی زَم که معنا و مفهوم نیستی و عدم را در خود دارد کلمه ی مَز به معنی هستی و وجود و حیات و زندگی و بودن می باشد. ( مزینان مزایا مزیت مزد مزید مزدا مزون مزنه مظنه مزمن مزار موز موزیک میزوری میزان مازوت مازیار مازن مازندران )
اگر هم متضاد موازی و غیرانطباقی کلمه ی زم و زمان را بخواهیم نام ببریم کلمه ی فرصت می باشد. کلمه ی فرصت نیز در قانون و قواعد ایجاد کلمات منشعب از کلمه ی فارس و پارس به معنی انرژی دارای معنا و مفهوم می باشد.
در زبان انگلیسی امروزی برای کلمه ی زمان از کلمه ی epoch که به معنی دوران به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است در واقع مرتبط با کلمه ی پوچی در زبان فارسی می باشد.
زمستان ؛ ( زمست بعلاوه آن ) به مفهوم سرما. افزونه ی حرف آن جهت ایجاد اسم افزوده شده است مثل نیکان کامران زنگان رحمان و. . .
زمین ؛ به مفهوم خاک سرد و خشک
زم زم یا زمزم ؛ آب خنک خنک ، برند نوشابه ی زمزم نیز بر مبنای خنک نوشی آن نام گذاری گردیده است.
زمزمه ؛ سخن زیر لب و آهسته و کم صدا یا بی صدا یا صدای ضعیف و پَست
گفته که رمزیش نباشد ز بن
لحن بود زمزمه بی سخن.
امیرخسرو
زمهریر ؛ سرمای شدید و سوزناک و زخم زننده یا سرمای حرارت گیرنده.
زمغ یا صمغ ؛ شیره خشک و سرد درختان
زمخت ؛ سرد و سخت و خشک مرتبط با کلمه ی زُخان به مفهوم زخم زیاد و شدید که در زبان کردی کرمانجی وقتی هوا بسیار سرد باشد می گویند هوا زَخ دارد یعنی هوا زخم زننده است از کلمه ی زُخان در زبان ژاپنی به جای کلمه ی زمان از کلمه ی جیکان استفاده می شود که همان تغییر شکل یافته ی زیخان می باشد به مفهوم نیستی و پوچی و عدم وجود انرژی و گرما یا هر چیزی که وجود نداشته باشد و غایب باشد. حتی مفهوم نهفته در کلمه ی زخم به معنی هدر رفت انرژی در کلمه ی سُخره و مسخره کردن یعنی خنک کردن طرف مقابل دارای مفهوم می باشد. حتی کلمه ی زَخ در کلمه ی صخره به مفهوم سنگ سخت و سردی که به خود آب نمی گیرد در عالم واقع قابل مشاهده است. همچنین این مفهوم در کلمه ی زخارف و مزخرف به معنی بی ارزش و بی معنی و بیهوده قابل مشاهده است و فراوان از این دست کلمات.
زم یا سم ؛ به مفهوم مرگ آور و کشنده و سوزاننده
زمام ؛ گرفتن و مهار کردن انرژی زیاد تحت عنوان افسار لجام فرمان و غیره
ضَمّه ؛
ضمیر ؛ منشعب از کلمه ی ضم یا زم. ضمایر اشاره به شخصی یا چیزی که دور یا نزدیک است، دارند. و در مکانی که ما هستیم نیست و غایب است.
درحال بگوش هوش من گفت
وصف تو که با ضمیر شد ضم.
خاقانی
ضمیمه ؛ اصطلاح رایج ضمیمه کردن به مفهوم پنهان بودن و نهفته بودن چیزی در درون یا پشت چیزی. در مکاتبات اداری به برگه ای که رو نباشد و در پشت برگه پنهان باشد.
ضمناً ؛ به صورت ضمنی چیزی را که موجود نیست مطرح کردن. جمله ی مثالی؛ ضمناً اگر فلانی فلان کار را می کرد.
زمن یا ثمن ؛ بی ارزش کم بها با اصطلاح رایج ثمن بخس که کلمه ی بخس منشعب از کلمه ی خز به مفهوم سردی و خنکی و بی ارزشی دارای مفهوم می باشد.
زمره ؛ فوج و گروه یا گروه متفرق از مردم که در حال حاضر و در نزد ما نیستند.
مؤنث زَمِر. کم موی و کم پشم.
سوره زمر ؛ سی و نهمین سوره از قرآن کریم است و شامل ۷۵ آیه می باشد. این سوره مکی است و به موضوعات مختلفی از جمله توحید، قیامت، و پاداش و مجازات در آخرت می پردازد.
برخی از محورهای اصلی سوره زمر عبارتند از:
- تأکید بر توحید و یکتاپرستی
- دعوت به اخلاص در عبادت خداوند
- تأکید بر عدالت الهی و حساب و کتاب اعمال در روز قیامت
- سرنوشت نیکوکاران و بدکاران در آخرت
- تشویق به توبه و بازگشت به سوی خداوند
این سوره به ویژه تأکید می کند که انسان ها در روز قیامت به دسته های مختلف تقسیم می شوند و بر اساس اعمال خود مورد حسابرسی قرار می گیرند.
با این تعاریفی که برای اثبات مفهوم کلیدواژه ی زمان شد این اصطلاح رایج مرتبط با این مطلب که گفته می شود دنیا فقط یک روز است دنیا نه گذشته است و نه آینده بلکه دنیا همین امروز است در واقع بر طبق این تعریف از کلمه ی زمان این جمله ایجاد می شود ؛ دنیا فقط لحظه ی حال است لحظه ای که بین دو نیستی، هست شده است.
فلذا با این تفسیر اصطلاح آخر الزمان به معنی آخر و پایان پوچی و نیستی و تاریکی و شروع شکوفایی علم و معارف و شناخت حق و حقیقت دارای مفهوم می باشد. به یک تعبیر دیگر پایان جهنم دنیایی و شروع بهشت زمینی.
در ساختمان تمام کلمات مرتبط بالا حرف مشترک ( ز ) استفاده شده است و ذات حرف ز در قوانین ایجاد کلمات در کلماتی که معمولاً کمیت زیادی ندارند ولی کیفیت زیاد را دارا هستند. اصطلاح فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.
مقدار و کمیت و حجم کم ولی دارای قدرت و نفوذپذیری بالا و بُرد زیاد و رسا با سرعت زیاد را می رساند مثل زمان تیز ستیغ سترگ ثقیل صمغ سماق بزرگ سوزن نیزه زبر و زرنگ زِبِل زبری خزان خزنده خیزش ظرف ظریف زیاد ذات زود زمان گذر زر زهر ضماد روز روزنه زمین زمان حَض زوج ریز زیاد زید مزه نزد نزدیک زدن زنده زندگی فیزیک فیض فضا ضیافت اضافه حذف.

" سا" پسوندی به معنی زمان بوده است.
"ایسا " کوتاه شده ی" این سا" و به معنی این زمان.
"پسا" به معنی پیسن گاه یا بیگاه و دیر وقت شدن است.
"اوسا" کوتاه شده ی اون سا به معنی اون زمان است.
زمان آن لحظه موجود به تمرکز است، که از رابطه با احساسات و ادراکات در حال توصیف گشتن ما می باشد، بله ما در حال حس کردن نیستیم، زیرا جامعه، اجداد، خانواده، محیط و ساعت در حال لمس ما هستند و نه اینکه ما محیط
...
[مشاهده متن کامل]
را از خود احساس کنیم و ساعت نیز آن منبعی است، که از قبل ارائه گشته است و ما را درون خود می کشد. هر وقت احساس داشته باشیم، که ساعت در حال گذشت از ما است، به مثال بابت نماز نخواندن، حد اقل برای اینکه خداوند از ما راضی باشند و ما احساس بهتری داشته را داشته باشیم، باید از خداوند متعال بخشش درخواست شود، زیرا انسان حتی درون آن لحظه نیز با افکار بد خود، گناه کرده است. بی آیید و سر به زیر بی آوریم و همانند فرشتگان، جامعه را بازسازی فرماییم، محم هیچ مدرکی و یا هیچ درآمدی نیست، بلکه انسان بودن محم است.

زمان منبع واقعیت است، که دسترسی و پذیرای، از یک لحظه موجود زنده را توصیف می کند. زمان توسط یک آزمایشگاه تکرار شونده، از پذیرش فعلی فرد تا حد کامل، ادراکات حسی او را بهره برداری کرده و تعریف می نماید. در عین حال، زمان تمرین نقل قول، از طریق استفاده معقول یا غیر معقول است، که از کل بینش بدن انسان می آید. زمان وسیله ای برای احساس لحظاتی است، که ثانیه به ثانیه توسط بدن و مغز به اشکال مختلف اندازه گیری می شوند و عکس برداری می گردد و مجدد را تعین به تقدیر زمان قبلی می سازند. اندام های حسی، احساس را با تأثیرات فعلی و تأثیرات محیطی تکمیل می نمایند، اما این فقط یک عکس فوری می باشد، که اهمیت دارد، یعنی گذشته یک خرده ثانیه پیش و حال و سپس آینده را با ایمان به خود و خدای خود منظوم به جعل می نماید. افرادی که زیاد درک می کنند، معمولاً طبیعتی پاک هستند، قانع و بی عقیده هستند، ولی اگر تفاهم فکری موجود نداشته باشند، باز هم از زندگی خود مطمئنا لذت می برند و حد اقل را درک می کنند. برخی سعی می کنند، کمتر بفهمند و این بسیار خطرناک است. موجودات زنده ای که چیزهای زیادی می فهمند، نیز برای کهکشان ها بسیار مهم هستند. به عنوان مثال، با خواندن قرآن کریم، به زبان عربی، پس از مدتی قادر خواهید بود، حتی اخبار مفقود را از زمان قدیم تا کنون تأیید کرده و مستند سازید و این بدان معنی است، که ممکن است، بیشتر از دیگران عمر کنید، یا از دیگران پیشی بگیرید و می توانید، بسیار مهم برای کائنات نیز هم باشید. زمان گرانش دوران درون خود است، که به مقاومت شکست خورده اجازه می دهد، تا از طریق حرکت دوباره ساخته شود، به مثال همانطوری که پومپاژ قلب به طور مکانیکی توصیف می کند. این استفاده زمانی داده می شود، که شما به تازگی این حقیقت را در درون خود پیدا کرده باشید، که به عنوان مثال، چیزهایی در کهکشان ها وجود دارند و طول عمر اعضای دیگری از کهکشان ها را مستند کرده اند. با ایمان حتی معجزه ها هم نیز می توانند، رخ دهند، به عنوان مثال در سال ۲۰۱۲ میلادی، سیاره ای شبیه به زمین در کهکشان همسایه پیدا شد، که در روز قبل وجود نداشت، بنابراین و از طریق ایمان حتی می توان، سفر را در زمان حال هم بر موجزه مشاهده کرد. اگر قرار است، همه چیز به درستی اجرا گردد، مهم است، که زمان وجود فعلی خود را در اینجا و اکنون با اندام های حسی کامل خود یادداشت و پردازش نمایید و این را از نظر وجودی ایمن سازید، که در نتیجه این درک و تفسیر زمان را معقول وغول می گرداند.
...
[مشاهده متن کامل]

تکتم کمانی

به زبان سنگسری
زمونه
وّقت
دوران
در زمانیم زمان چه روان می گذرد
در غفلت ما زمان چه دوان می گذرد
در کجا کجا چرا چرا رهیم
این زمان بی وقفه آنچنان می گذرد
مختاریم در فرش تا عرش ره جوئیم
...
[مشاهده متن کامل]

زین امانت زمان چه این چه آن می گذرد
در خواب غفلت زمان نه در گاه شمار
در غفلت زمان نه در حساب چون ندانیم زمان چه سان می گذرد
گر بیدار شویم آگاه و هوشیار شویم
بینیم امانت زمان چون آفتاب تموز بر برف آسان می گذرد
زمان ونعمت یار در هر جا و مکان آماده
ره به سوی کمال زمان در اختیار چون ساربان می گذرد
هستی در ورطه طوفان عشق یار جانان
در دولت عشق جانان نه زمان در طوقیان می گذرد
درگاه وصل به ماه روئی در پی ارزشهای والا
در دولت عشق زمان با کاروان عاشقان می گذرد
پارسی در برنا وپیری زمان قدر چون در وگوهر
نباشد جایز که زمانه در غفلت بر مستان داستان می گذرد
🌹🌷🌸💐🪻🪻💐🌸🌷🌹

زمان؛
۱ - ابزاری.
۲ - انسانی،
در تمدن و روند آن.
زمان ابزاری.
زمان انسانی.
زمان ریشه آرامی دارد. زبان آرامی هم نیای زبان های سامی می باشد. به عبارتی جد زبان های عربی همین آرامی هست. آرامی، عبری، آشوری_سریانی، اکدی، عربی از یک ریشه زبان های سامی و آفروآسیایی هستند. درواقع زبان عربی از ترکیب و مخلوط همین زبان ها ساخته شده. به باور بعضی ها هم واژه
...
[مشاهده متن کامل]

� زمان � از همین ریشه آرامی هست.

بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ( ابزار ) " و "بَردَم" به جای "ساعت ( زمان ) " و "دَمه" به جای "فُرصَت، زمان مُناسِب" .
...
[مشاهده متن کامل]

واژه "دَم" که برابر "لحظه، دقیقه، زمان، وقت، وهله" می باشد. "ایندم" هم برابر "این لحظه، الان، حالا، حال، فِعلا" است. "دَمَک" داری پیشوند "َک" کوچک کننده است و برابر "دقیقه کوچک، ثانیه" است.
"دَموِش، دَمویس" از دو بخش "دَم" و "وِش، ویس" ساخته شده اند. ما بن واژه ای داریم برابر "وِشتَن" در "نِوِشتن" که برابر "ثبت کردن" است.
بن کنونی آن هم "ویس" می باشد و هم "وِش". پس "دَموِش، دَمویس" برابر "ثبت کننده زمان، ثبت کننده لحظه" می باشد که همان "ساعت" است.
"بَردَم" از پیشوند "بَر" که ریخت دیگری از "اَبَر" است که برابر "بزرگ، زیاد" است. پس "بَردَم" برابر "دقیقه بزرگ، ساعت" است.
"دَمه" هم که گستردن ( =توضیح دادن ) ای ندارد.
بدرود!

به زبان سنگسری
زمونه. zemoneh
دوران dorone
مِجال metal
شب . . . نموشون nemoshone
عصر. . . نموسر nemoser
شب ظلمانی. . . اکس akes
شب مهتابی. . مون گار شو
وسط، روز. . . میونه رو myoneh ro
...
[مشاهده متن کامل]

ظهر . . . پیشین pyshine
پگاه . . . ورگ ومیش vereg o mish
نهار . . . چاشت jashet
صحبونه. . . ناشتایی nashetayi
شام. . . شومshome

وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فی‏ عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً
زمن = التزام به مسئوولیت ها.
. . .
وقت - میقات = اوقات = موعد انجام وظیفه
...
[مشاهده متن کامل]

"أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی"
. . .
time = طی المکان : بهترین تعبیر برای وقت ( زمان ) وحرکت = مقدار المسافه بر حسب تردد ومعیار ثابت.

ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی زمان.
زمان
زمان وازه ای فارسی بوده و از زبان پارسی باستان که در دوره هخامنشیان به آن سخن گفته میشده و به این واژه در آن دوره ( دمان ) گفته میشده گرفته شده است
به زمان در زبان گیلکی زامات ( zamat ) یا زمات ( zomat ) می گویند؛ مثلا پر زمات نیست یعنی زمان زیادی نمیگذره.
اژه زمان
معادل ابجد 98
تعداد حروف 4
تلفظ zamān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: zamān و عربی، جمع: اَزمِنَة]
مختصات ( زَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی zamAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ بزرگ سخن
فرهنگ لغت معین
زمان=خود حرکت ماده است /یا خود حرکت انرژی /یا خود حرکت ماده روحانیون مثل فرشتگان/یا خود حرکت انژی روحانی عدم زمان=الله الله=خالق زمان/زمان=حرک
هنوزم هم وقتی با کسی قرار می ذاریم مثلا میگیم دم ظهر یا دم شوم ( شام ) دم نهار و . . .
این یعنی سخن دوستان با عقل و منطق جور در می آید و دم، مفردِ دمان، برای وقت استفاده می شود.
واژه زمان از دمان و دم است و دم همان دم و باز دم است است این واژه بسیار کهن است و در اریایی انگلیس تایم است
" زمان" واژه ای ایرانی است.
واژگانی همچون "زمان، همزمان، زمانَگ، زمانیگ" در زبانِ پهلوی - پارسیِ میانه بکار می رفته است.
" زمان" و "دمان" از یک ریشه هستند. " دم" به چمِ " لحظه" نیز با واژه یِ "time" در زبانهایِ اروپایی همریشه است.
...
[مشاهده متن کامل]

پَسگشت ( reference ) :
واژگانِ"زمان، همزمان، زمانَگ، زمانیگ" در رویبرگهایِ 195، 98، 41 از نبیگِ "فرهنگنامه کوچک پهلوی" آمده است:

زمان
زمان=بی نهایت صفات خداوندکه هرکدام ابتدا وانتها ندارندکه در بی نهایت مخلوقات مادی با شدت وضعف متجلی شده اند
زمان =حرکت ماده. اگر حرکت مواد کم وزیاد شود وارد یک جهان جدید بنابر حرکت ماده آن جهان ودنیا میشویم که=جهانها ودنیاهای بی نهایت وموجودات بی نهایت چه در نوع چه عدد.
برهه
زمان ( زَمَن، أَزمان، وَقت ) عربی هست وبا ضَمان ( ضامن، یضمن، ضمن، ضمانت ) اشتباه نگیر!
بحث زمان یه کم باز کنم:
آینشتین Albert Einstein وچهارم بعد ای زمان نظریات خود بیان کرد به نسبت زمان که أصلا وجود
...
[مشاهده متن کامل]

خارجی ندارد!
مثلا: أجسام در سرعت نور حرکت میکنند، حرکتشان کُندتر میشه وبه این سبب قیاس زمان با این
شرایط فرق خواهد کرد؛ نه اینکه زمان عامل اصلیست وتغییر پیدا کرد.
همینتور در مسئله ورود به چاله سیاه که حرکت اجسام با طبیعت که میشناسیم تغییر پیدامیشه، بتبع؛ زمان برای سنجش و اندازه گیری فرق خواهد شد.
ودرجه مُطلق ( تقریبا ) 273 سانتی گراد زیر صفر؛ اتمها از حرکت جا میمانند ومتوقف میشن
وبه تبع زمان به صفر میرسهای وقتیکه زمان صفر فرض کنیم، همه چیز متوقّف میشه ( Freeze ) .
وجهان به سوی متلاشی شدن ( همه چی ) سوق میشه وزمان بازهم به صفر خواهد رسید.
چون زمان وحدت قیاس ومعیار؛ لاغیر، ووجود خارجی ندارد.
مانند وحدت متر یا سانتی گراد یا. . .

زمان واژه ای سراسر پارسی است که از دمان گرفته شده. دمان جمع دم برابر واژه لحظه است.
زمان همان خداست
هم آدمو به وجود میاره هم آدمو از بین میبره
و همه جا هم است
زروان در ایران باستان الهه زمان بیکران بوده است
در لری بختیاری
زمان: دمان، دَمُوْ، دم
یه دَمُوْ: یک لحظه، دمی
زمان در عربی= ساعة
گردان . دوره . چرخه. چرخان.
زم: سرما
زَمیتَن ( زَم - ) : سرد شدن؛ مُردن
زَمیتار: سرد شونده؛ میرنده
زَمان: سرد شونده؛ میرنده؛ هنگام
زَماگ: سرد شونده؛ میرنده
زَمدار: سرد شدنی؛ میرا
زَمین: سرد شدنی؛ خاک، نام اباختری ( سیاره ) که ما روی آن زندگی می کنیم؛ میرا
...
[مشاهده متن کامل]

زَمیشن: سرد شدن؛ مُردن
زَمیشنیگ: سرد شونده؛ سرد شدنی؛ بسته به سرد شدن
زَمیشنیه: سرد شدن؛ مُردن
زَمَگ: ابزاری برای سرد شدن؛ ابزاری برای مُردن
زَمینَگ: ابزاری برای سرد شدن؛ ابزاری برای مُردن؛ زمینه
زَمیتَگ: سرد شده؛ مُرده
زَمیتَگیه: سرد شدگی؛ مُردگی

ساعت ها زمان را اندازه گیری نمی کنند بلکه تقسیمات قرار دادی طول شبانه روز را به ثانیه ؛ دقیقه و ساعت نشان می دهند. طول عمر موجودات زنده و غیر زنده و طول عمر کیهان توسط زمان نسبی انشتین رقم زده نمی شوند بلکه توسط زمان مطلق نیوتن و آنهم طوریکه دوست گرامی قندی بدرستی آنرا بیان داشته است، چیزی نیست غیر از لحظه حال که طول آن برابر است با 10 بتوان منهای 43 ثانیه که در علم فیزیک به زمان پلانک معروف است. زمان و مکان تنها و منزوی نیستند بلکه دارای همزاد های طبیعی و خدادادی . ذرات چهار بعدی زمانمکان و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی بهمراه همدیگر نوسانگر های بنیادی 8 بعدی را در ابعاد پلانک تشکیل داده اند. ذرات نور و ذرات زیر اتمی واحد کوانتمی بنیادی نیستند بلکه قالب های پایداری اند که در اولین لحظات وقوع مه بانگ و انبساط محتوای فیزیکی جهان، پودر ظریف و داغ و چگال نوسانگر های بنیادی در آنها ریخته شده و بسته بندی گردیده اند. البته فقط حدود 5 درصد از آنها قالب ریزی شده است که انرژی و ماده معمولی می باشند و حدود 95 در صد از آنها بسته بندی نشده و انرژی و ماده تاریک را تشکیل داده اند. تئوری زمان و مکان مطلق نیوتن و نظریه زمانمکان نسبی انشتین نه تنها هرکدام نیمی از واقعیت عینی را به زبان ریاضی بیان و ترسیم ننموده اند بلکه هردوی آنها روی هم نیمی از واقعیت عینی را نادیده گرفته اند و آن نیم دیگر همان همزاد های طبیعی زمانمکان یعنی بیزمانی بیمکانی می باشند. بر خلاف باور حکیمان و عارفان دینی که فقط مفاهیم بیزمانی و بیمکانی را از صفات خداوند متعال می پندارند، مفاهیم زمان و مکان هم به همان میزان و اندازه از صفات خداوند می باشد و همگی به ظهور رسیده و هرکدام نیمی از واقعیت عینی را تشکیل داده اند. به این معنا که خداوند محتوای جهان مادی را از انرژی و جرم نیآفریده است بلکه از نوسانگر های بنیادی زمانمکان و بیزمانی بیمکانی در ابعاد پلانک. بطور خلاصه جهانی که در آن زندگی میکنیم از لحاظ فیزیکی دارای 12 بعد به شرح زیر می باشد:
...
[مشاهده متن کامل]

الف - 8 بعد متعلق به نوسانگر های هشت بعدی مشتمل بر حدود 5 درصد ماده و انرژی معمولی و حدود 95 درصد انرژی و ماده تاریک.
ب - 3 بعد متعلق به فضا یا مکان مجرد ( هندسی ) سه بعدی با محیط و حجم ثابت و پایدار و متناهی و محدود، اما بدون مرز ( به قول هاوکینگ ) .
پ - 1 بعد متعلق به زمان مطلق یا لحظه حال.
بر محیط این جهان و جهان های موازی و همسان و بیشمار در پهنه بیکرانی و بینهایت سکون مطلق حکم فرماست و در محتوای آنها خداوند متعال در لحظه حال حضور مطلق دارد و با قدرت مطلق و بیکران خویش محتوای کلیه جهان ها را بطور مطلقا همسان و همزمان، لحظه به لحظه به سوی آینده و معاد حرکت می دهد، طوریکه یک ذره یا یک موج نوری و یک ذره اتمی را به حال خود و ویلان و بی سرپرست در گذشته باقی نمی گذارد و هیچ ذره ای هم قادر نیست و نخواهد بود که از لحظه حال سبقت بگیرد و زودتر از دیگران پا به عرصه آینده بگذارد. نتیجه اینکه همگی ما باهم به عنوان اجزاء بهمراه خداوند به عنوان کل حالت اولیه کمال ایده آل بهشتی مبداء را ترک کرده ایم و همگی هم بهمراه خداوند به همان حالت اولیه باز خواهیم گشت. مطمئن ام و به این موضوع هم واقف و آگاه که واحد و یکی دانستن حالات مبداء و معاد به کام اندیشمندان دینی خوش نمی آید، زیرا آن بزرگواران شیفته و مجذوب وعده های پاداش بهشتی برای خود و هم مسلکان خویش و عذاب و جزای جهنمی برای دیگران اند و توانایی عبور از این باور قدیمی را ندارند . واقعیت عینی بخش به ظهور رسیده واقعیت محض و غیبی مطلق و بیکران خداوند می باشد و کیهان یا جهان قطره ناچیزی در کنار قطره های بیشمار در اقیانوس هستی و وجود بیکران و بینهایت خداوند .
در پایان چند اشاره کوتاه :
تئوری های پنجگانه ریسمان تحت تئوری واحد به نام M و نظریه حلقه نمی توانند وقعیت عینی را بطور حقیقی بیان و ترسیم نموده باشند، زیرا ارائه دهندگان این تئوری ها و نظریات هنوز به پیروی از پیشینیان مفاهیم بی زمانی و بیمکانی را معادل و مترادف و هم معنای عدم وجود زمان و مکان می پندارند و تازمانی از این پندار دست برندارند، قادر نخواهند بود که به حقیقت ژرف جهان فیزیکی دست یابند. خوانندگان گرامی این سایت میتوانند با خیال راحت و خاطر جمع متن ساده ارائه شده در بالا را فرمول بندی اصلی و ریشه ای رشته جدید علم فیزیک تحت عنوان " گرانش یا جاذبه کوانتایی " بدانند یا به پندارند که همان آرزوی انشتاین می باشد و هاوکینگ دانشمند فقید انگلیسی نتوانست آنرا بر آورده نماید، زیرا او هم به واقعیت عینی مفاهیم بیزمانی و بیمکانی پی نبرده بود. ادغام نسبیت خاص و عام با مکانیک ذرات و امواج چیزی نیست غیر از اثبات اصل هم ارزی انرژی یا جرم از یک طرف و از طرف دیگر زمانمکان و بیزمانی بیمکانی. به این معنا که در قالب یک الکترون و یا یک کوارک و یا یک ذره نور چندتا از نوسانگر های بنیادی بسته بندی شده اند؟
یک اشاره کوتاه دیگر: به زبان کردی کرمانشاهی ارگان یا عضو زبان به شکل zevan با تلفظ زِوان بیان میگردد و نه به شکلziman.
با یک اشاره دیگر بحث امروز را به پایان می رسانم و امیدوارم که موجب سردرد نشده باشد.
The World as Space an Time
عنوان اثر معروف الکساندر فریدمان می باشد و حتا در عنوان کتاب ( چه رسد به محتوای آن ) نیمی از واقعیت عینی حذف یا نادیده گرفته شده است، یعنی بیزمانی و بیمکانی .

گاه . . وقت . . موقع . . هنگام . .
اوان
جمع زمان: ازمنه
( در زبان اردو ) عرصه
کلمه زمان ریشه آرامی داره و در زبانهای عربی - فارسی - ترکی - کردی و ارمنی با تلفظهای متفاوت استفاده میشه
میشه لطفل جمع مکسر زمان رو هم بگید
کلمه زمان عبری میشه ذمن Zaman این کلمه ریشه سامی دارد
زمان
ساعت
✅✅✅
Futur:آینده در جملهwont, will
زمان :
دکتر کزازی در مورد واژه ی زمان می نویسد : ( ( زمان در پهلوی زمان zamān و دمان damān بوده است. اگر ستاک واژه ی زم را همان بدانیم که در واژه ی زمین نیز دیده می آید، به معنی سرما خواهد بود. می توان گفت که در این دو واژه یادمان و نشانی از سرمای سخت و سیاه و استخوان سوز اِیرانویچ که ایرانیان یا آریاییان را به کوچ از این سرزمین راز آمیز و ناشناخته ناچار گردانید، هنوز مانده است. نیز میتواند بود که زمان در ستاک با زروان خدای باستانی و ایرانی زمان یکی باشد. ستاک زر که با ستاک کر در کرونوس، خدای زمان و پدر خدایان در اسطوره های یونانی، سنجیدنی است در هر دو واژه نهفته می تواند بود: در ” زروان ” با پساوند ” وان ” پیوند گرفته است و در ” زمان” با پساوند ”مان”. ریخت آغازین زمان زرمان می توانسته است بود. ” ر” در آن سترده شده است و سرانجام، واژه به ریخت ” زمان “ در آمده است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

خرد تیره و مردْ روشن روان،
نباشد همی شادمان، یک زمان.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 182 )
زمان خواستن: مهلت طلبیدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۹ ) .

( آوانگاری:zɪmɑn ) ( اسم ) ( سورانی )
زبان - عضوی که با آن سخن می گویند - نحوه ی گویشی که یک کشور با آن سخن می گویند - به زیرمجموعه های زبان های اصلی زبان های کردی گویند ( مانند زمان سورانی - زمان کلهری . . . )
فردوسی :
زمان چون ترا کرد از جهان دور
پس از تو جهان را چه ماتم چه سور
بر خلاف حکم و برهان قاطع حماسه سرای بزرگ، میتوانیم مطمعن باشیم که زمان کسی و یا چیزی را از جهان دور نمی کند.
گویاحکیمان، متکلمان، ادیبان و شاعران بزرگ پارسی زبان با مفاهیم زمان و مکان فقط بازی کرده اند. تا اینکه نیوتون سر رسید و این دو گوی بازی را از دست آنان ربود و تعریف این مفاهیم را در قالب ریاضی ارائه داد که تعاریف خالی کاربرد هم داشته باشند. روی کاغذ نوشت : طول برابر است با حاصلضرب سرعت در زمان. طول یا مسافت در این فرمول ریاضی شامل هر سه ابعاد مکان می باشد. جلو و عقب، بالا و پایین، چپ و راست و تمامی جهات فرعی بین این شش جهت اصلی. نیوتون گرچه از طریق این فرمول ریاضی، وابستگی این دو پدیده را کشف کرده بود، با این وجود به کشف خود بطور کامل آگاه نشده بود و در کنار حقیقت ریاضی، تعاریفی را هم در قالب کلمات ارائه داده بود که مخالف وابسته بودن زمان و مکان اند. هردو بی آغاز و بی انتها و جدا از هم به صورت دو صحنه و یا دو میدان پس زمینه که در آن ها تمامی حرکات و رویدادها اتفاق می افتند بدون اینکه این خم ابروی این دو زمینه اندکی از آن حرکات و رویدادها متاثر گردند. حدود دو قرن و نیم پس از آن دلاور علم تجربی، قهرمان دیگری پا به عرصه زمان و مکان گذاشت و با دقت خارالقعاده ای دریافت که حق با فرمول ریاضی است و در عوض تعاریف اشتباه.
...
[مشاهده متن کامل]

امروز اکثریت قاطع دانشمندان فیزیک به این حقیقت نرسیده اند که نیوتون و انشتین هر کدام نیمی از حقیقت را کشف کرده اند و نیمی دیگر از حقیقت در آگاهی علمی آن ها پوشیده مانده است. لذا حقیقت مطلق در مورد زمان و مکان برابر با جمع این دو نیم حقیقت می باشد.
زمان و مکان هرکدام دو جنبه دارند که یکی مطلق است و دیگری نسبی. زمانمکان مطلق به معنای نیوتونی به صورت بی آغازی و بی انتهایی حقیقت ندارد، اما به صورت محدود حقیقت دارند. به این معنا که یک مکان محدود می تواند وجود داشته باشد، اما مشمول حال هیچ گونه تغییر و تحولات فرسوده شدن نباشد، مثلا نه یک ذره بزرگتر شود، نه یک ذره کوچکتر و نه یک ذره از جای خود جابجا شود یا پوسیده شود و فنا گردد. زمان مطلق مربوط یا وابسته با چنین مکانی، زمانی نیست که بدون آغاز و بدون انتها باشد بلکه زمانی است که نمی گذرد یا زمانی است ایستا بدون تیک تاک کردن. چنین زمانی از لحاظ مقدار عددی برابر با عدد صفر می باشد. لذا جاودانه بودن زمان چیزی نیست غیر از نبود یا صفر بودن آن. بنابراین می توان با اطمینان کامل دانست یا باور داشت که چنین مکان های مطلق، مرز یا محیط جهان ها را تشکیل می دهند مثل یک ظرف. در مورد فرم و یا شکل این محیط ها می توان خیالات مختلفی را صورت داد و طوریکه میدانیم در پیش پای خیال هم راه های بی شماری قرار دارند و خوشبخت آنکه راه خیالش مطابق با حقیقت و واقعیت باشد. من شخصا معتقدم که همه جهان هائی که تا کنون ایجاد شده و در آینده ها تا بینهایت ایجاد خواهند شد، همگی بدون استثناء بطور مطلق دارای یک شکل و یک محتوا هستند و خواهند بود. این تصویر خیالی فقط یک باور است و از طریق علمی نه میتواند مورد تایید قرار گیرد و نه قابل رد کردن است. کار برد آن فقط جنبه تسکین و آرامش روحی و روانی دارد. در گفتگو با خویشتن به خود میگویم و یا خویشتن به من میگوید که خداوند با دارا بودن قدرت و دانش مطلق قبل از صدور امر خلقت، در ریختن طرح مطلق آفرینش جهت تعیین فرم و محتوای جهان ها ، تعداد بیشماری امکانات را در اختیار داشته است و در بین آن همه امکانات، ساده ترین آن ها را انتخاب نموده است، که یکسانی مطلق باشد. محیط جهان ها از جنس ماده نیستند بلکه از جنس سطوح محض هندسی و یا از جنس تصورات ذهنی. با این وجود برای ذرات نور و ماده مطلقا غیر قابل عبور می باشند. در عوض زمانمکان نسبی انشتین که قابل انقباض و انبساط و خمیدگی است و با انرژی و جرم در حال کنش و واکنش است مربوط به محتوای جهان هاست.
حقیقت دیگه ای که دانشمندان علم فیزیک تاکنون با آن واقف نشده اند این است که یک مختصات چهار بعدی دیگر وجود دارد و از لحاظ قدر و اندازه برابر با مختصات چهار بعدی زمانمکان مترادف می باشد. این مختصات را در بحث های دیگر مختصات چهار بعدی بیمکانی - بیزمانی نامیده ام. این چهار بعد همان ابعاد مخفی و نهفته ای هستند که بعضی متفکرین در بخش کیهان شناسی، و رشته جدید به نام جاذبه کوانتایی در پی کشف آن می باشند. این مفاهیم را خود من از حکمت دینی آریه گرفته ام. بی زمانی و بی مکانی به معنای نبودن زمان و مکان نیست بلکه همزاد و یا دوقلوهای هم ارزش زمانمکان می باشند. زمانیکه به هم می رسند، مثل ذره و ضد ذره ( ماده - پاد ماده ) همدیگر را از بین نمی برند بلکه پس از رسیدن به همدیگر ، با هم به نوسان در می آیند. اگر نیم قلوی بیزمانی وجود نداشت، خود زمان از حرکت باز می ایستاد. امروز میتوانیم به این حقیقت ساده باور داشته باشیم که زمان گذشته وجود ندارد، زیرا گذشته است و زمان آینده هم وجود ندارد و هر لحظه در حال آمدن است. در عوض فقط زمان حال وجود دارد و طول زمان حال برابر طول شبانه روز و ساعت و دقیقه و ثانیه نیست بلکه برابر است با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه. دو قلوی زمان و بیزمانی با همدیگر یک نوسان دارند که فرکانس آن برابر با ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه است و آن با این معنا که این دو همزاد به تعداد آنهمه بار ، بهم دیگر تبدیل می شوند تا اینکه یک ثانیه بگذرد. ابتدا و انتهای این واحد بسیار ریز زمانی دو سد یا دو دیوار عظیم و غیر قابل عبور ، پس و پیش کل کیهان را احاطه کرده اند. در بین این دو دیوار عظیم، تمامی حرکات و اتفاقات در کل کیهان در یک لحظه بطور مطلقا همزمان صورت می پذیرند. اختلاف زمانی بین آنها فقط آن محدوده زمانی بسیار ناچیز است. مثلا اتفاقی که روی دیوار به سمت گذشته می افتد و اتفاقی که در همان لحظه روی دیوار به سمت آینده رخ میدهد، از لحاظ اختلاف زمانی ، فاصله زمانی آن دو رویداد برابر خواهد بود با زمان اشاره شده در بالا می باشد که به زمان پلانک معروف است. این دو اتفاق که در یک لحظه تقریبا مساوی به وقوع پیوسته اند، ممکن است یکی از آنها در این سمت جهان و دیگری در آن سمت جهان باشد. این جدائی در اصل مطلق بودن همزمانی هیچ خدشه ای وارد نمیکند. اما چون اطلاعات فقط با سرعت نور رد و بدل میشوند و سرعت نور محدود است، لذا نمیتوان بطور همزمان از اتفاقاتی که بطور همزمان رخ داده اند مطلع شد. لذا عدم توانایی در یافت اطلاعات بطور همزمان مشکل و مساله مشاهده گر ( انشتاین ) است و نه مشکل حقیقت و واقعیت اصل همزمانی. یک تفنگ باروتی و ساچمه ای در فاصله دو دستی از مکان مشاهده گر توسط بهرام گور گیر در یک لحظه شلیک می شود. از این که صدا دیرتر به گوش نظاره گر میرسد تا تصویر دود به چشم او، نباید با این فکر اشتباه بیافتد که نور و صدا در دو لحظه مختلف پشت سر هم توسط تفنگ بهرام ایجاد شده باشند. حال چرا این دو دیوار عظیم لحظه به لحظه در سر جای خود به سمت آینده در حرکتند ؟
من از ارائه پاسخی به این پرسش که در خور فهم و عقل باشد معذورم. سپاسگزار هستم و خواهم بود اگر خواننده ای بتواند در این پاسخگویی همراهی نماید.

دهخدا گفته زمان، مشترک بین پارسی و عربی است، به باور برخی هم، در پارسی به آن دمان، بدون نقطه روی حرف نخست، گفته می شده.
به نظر من معنی واژه ی زمان به عربی وقت است
در پارسی پهلوی:
ذمان= zam�n زمان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٦)

بپرس