crocus of mars, crocus martis, colcothar
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
زعفران
زعفران
پیشنهاد کاربران
رادن
هرد
کرکم
هرد
کرکم
منبع. عکس نامهٔ باستان دکتر میر جلال الدین کزازی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




زعفران یا زَرپَران ( ) ( نام علمی: Crocus sativus ) گیاهی است از تیرهٔ زنبقیان، سردهٔ زعفران و گران ترین و بهترین و خوشبوترین ادویه جهان است که در آشپزی کاربرد دارد. پیاز زرانی، یک پوشال قهوه ای رنگ دارد که از آن نگهداری می کند. پس از این که پیاز این گیاه کاشته می شود، فرایند رشد آغاز شده و یک ساقه ( تیج ) درست می شود و سر آن غنچه می زند. کلاله و خامه زرشکی رنگ وگل زعفران برداشت و پس از باز کردن گل زعفران، آن را خشک می کنند؛ برای چاشنی و رنگ دهی غذاها به کار می رود. روش برداشت این گیاه بسیار سخت است و از قدیم تا به حال با دست جمع آوری میشود. زعفران دارای طبع گرم است و خوردن زیاد یا در ارتباط بودن زیاد با زعفران باعث جنون می شود. و نرخی نزدیک به ۱۵۰۰۰ دلار آمریکا به ازای هر کیلوگرم دارد.
... [مشاهده متن کامل]
بیشتر منابع، زادگاه زعفران را، ایران می دانند. بیشترین زعفران جهان در استان خراسان جنوبی و رضویی تولید می گردد. هم اکنون ایران بیش از ۹۹٪ زعفران جهان را برداشت می کند. ایران بزرگ ترین صادر کننده زعفران و چین بزرگ ترین واردکننده زعفران جهان می باشد. ارزش جهانی صادرات این محصول ۲۷۵٫۸۴ میلیون دلار است یا گاهی به میلیارد دلار هم می رسد.
بو و چاشنی ویژه و طعم و خوشمزگی یگانه زعفران بخاطر وجود ماده ای به نام سافرانال است، و رنگ زرد زرینی که به غذا می دهد بخاطر کروسین یا کروچین است. طیف سنجی جرمی و کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا، از روش های حرفه ای شناسایی زعفران های تقلبی هستند. زعفران یکی از معروف ترین ادویه جهان است.
زعفران گیاهی کوچک و چندساله به ارتفاع ۱۰ تا ۳۰ سانتی متر است. از وسط پیاز یا قاعده ساقه، تعدادی برگ باریک و دراز خارج می شوند. از وسط برگ ها، ساقه ای گلدار بیرون می آید که به یک تا سه گل منتهی می شود.
گل ها دارای ۶ گلبرگ بنفش رنگ هستند که ممکن است در بعضی واریته ها به رنگ گلی یا ارغوانی باشند. گل ها دارای ۳ پرچم و یک مادگی منتهی به کلالهٔ سه شاخه به رنگ قرمز متمایل به نارنجی هستند. قسمت مورد استفاده گیاه زعفران انتهای خامه و کلاله سه شاخه است که به نام زعفران مشهور است و معطر و کمی تلخ است.
زَعفَران یا زفران معرب واژهٔ زَرپَران در فارسی می باشد. این واژه از عربی به زبان های لاتین و اروپایی وارد شده است.






... [مشاهده متن کامل]
بیشتر منابع، زادگاه زعفران را، ایران می دانند. بیشترین زعفران جهان در استان خراسان جنوبی و رضویی تولید می گردد. هم اکنون ایران بیش از ۹۹٪ زعفران جهان را برداشت می کند. ایران بزرگ ترین صادر کننده زعفران و چین بزرگ ترین واردکننده زعفران جهان می باشد. ارزش جهانی صادرات این محصول ۲۷۵٫۸۴ میلیون دلار است یا گاهی به میلیارد دلار هم می رسد.
بو و چاشنی ویژه و طعم و خوشمزگی یگانه زعفران بخاطر وجود ماده ای به نام سافرانال است، و رنگ زرد زرینی که به غذا می دهد بخاطر کروسین یا کروچین است. طیف سنجی جرمی و کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا، از روش های حرفه ای شناسایی زعفران های تقلبی هستند. زعفران یکی از معروف ترین ادویه جهان است.
زعفران گیاهی کوچک و چندساله به ارتفاع ۱۰ تا ۳۰ سانتی متر است. از وسط پیاز یا قاعده ساقه، تعدادی برگ باریک و دراز خارج می شوند. از وسط برگ ها، ساقه ای گلدار بیرون می آید که به یک تا سه گل منتهی می شود.
گل ها دارای ۶ گلبرگ بنفش رنگ هستند که ممکن است در بعضی واریته ها به رنگ گلی یا ارغوانی باشند. گل ها دارای ۳ پرچم و یک مادگی منتهی به کلالهٔ سه شاخه به رنگ قرمز متمایل به نارنجی هستند. قسمت مورد استفاده گیاه زعفران انتهای خامه و کلاله سه شاخه است که به نام زعفران مشهور است و معطر و کمی تلخ است.
زَعفَران یا زفران معرب واژهٔ زَرپَران در فارسی می باشد. این واژه از عربی به زبان های لاتین و اروپایی وارد شده است.






هرد, رادل
زعفران واژه ای است معرب واژه فارسی �زرپران�
عربی صحیح است. ( از المعرب جوالیقی ص 173 )
زعفران ریخت تازی واژه زفران که خود زرپران پارسیست دارد.
از آنجایی که بسیاری از کلمات بسیار حکیمانه نسبت به کاربرد آنها و جایگاه کاربردی آن در زبان که اصلی ترین ابزار ارتباط بشری می باشد این کلمه زعفران نیز اگر اولویت تلفظ نسبت به نگارگری کلمات را در نظر بگیریم و با توجه خاصیت انرژی زا بودن و طبع گرمیانه ای که دارد اینطور به نظر می رسد که ضعف ران باشد.
رادِن
ترکی زعفران میشه چیدم، �idem
واژه زعفران عربی است پارسی زَرپَران می شود این واژه یعنی زَرپَران صد درصد پارسی است.
زعفران Saffron
نام علمی Crocus sativus
نام علمی Crocus sativus
تعدادی از ادویه جات معروف به انگلیسی:
pepper = فلفل
black pepper = فلفل سیاه
red pepper = فلفل قرمز
salt = نمک
turmeric = زردچوبه
saffron = زعفران
cinnamon = دارچین
... [مشاهده متن کامل]
cardamom = هل
ginger = زنجبیل
fennel = رازیانه
caraway = زیره
cumin = زیره
❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو زیره، نام های هر کدام رو در گوگل سرچ کنید و عکس هاشون رو مشاهده کنید
pepper = فلفل
black pepper = فلفل سیاه
red pepper = فلفل قرمز
salt = نمک
turmeric = زردچوبه
saffron = زعفران
cinnamon = دارچین
... [مشاهده متن کامل]
cardamom = هل
ginger = زنجبیل
fennel = رازیانه
caraway = زیره
cumin = زیره
❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو زیره، نام های هر کدام رو در گوگل سرچ کنید و عکس هاشون رو مشاهده کنید
برگرفته از تازی؛
محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) سوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویه های ( صفحه های ) ۱۵۶۲ و ۱۵۶۳


محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) سوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویه های ( صفحه های ) ۱۵۶۲ و ۱۵۶۳


زرپران 😂😂
زعفران کلن لغت عربیه نام یه تیره گیاهه مثل وانیل و زعفرانی که در ایران کشت میشه یک گونه از ان است
این اسم عربیست
زعفران کلن لغت عربیه نام یه تیره گیاهه مثل وانیل و زعفرانی که در ایران کشت میشه یک گونه از ان است
این اسم عربیست
* زَرپَران
* لِرکیماس
هر دو برابرِ پارسیِ واژهٔ عربی شدهٔ زعفران ( از زرپران ) هستند.
زَرپَران، هم زیباتر است و هم ساده تر.
* لِرکیماس
هر دو برابرِ پارسیِ واژهٔ عربی شدهٔ زعفران ( از زرپران ) هستند.
زَرپَران، هم زیباتر است و هم ساده تر.
زعفران ریخت اربی ( عربی ) واژه ی پارسی زرپران است.
رادل
هرد. . . .
رادان. . . .
هرد
اینکه زعفران به چه معنایی است برمن ناروشن است اما اصل واژه پارسی ( ایرانی ) است امادربازه ای که زبان عربی حاکم برادب ما شده بود این واژه وصدها واژه ی دیگر معرب شده وسپس به سرزمین مادری خود بازگشته اند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اصل واژه همان زافران است که هنوز دربرخی اززبانهای ایرانی چون زبان کردی همچنان به نام زافران تلفظ میشود . همچنین واژگان دیگری همچون نعل _ لعل _ رعنا ونعنا که دراصل نال - لال - رانا ونانا بوده که هم اینک هم دربسیاری درمناطق کشور به همین گونه تلفظ میشوند
آقای آریا ارزش خودتون روپایین نیارید اگر توانایی گوارش هر دیدگاه رو ندارید نباید از فضای مجازی استفاده کنین
واژه زعفران به احتمال زیاد عربی است و به فارسی واژه نزدیک " اسفیره" است.
نوشته اند به فارسی زرپران بوده ولی شاید این واژه بعدها با توجه به کلمه زعفران ساخته شده باشد.
اما درباره واژه کؤرکؤم یا k�rk�m : این واژه ترکی است و به زعفران گفته میشود.
... [مشاهده متن کامل]
منبع واژه کؤرکؤم: "دیوان لغات الترک" شیخ محمود کاشغری
نوشته اند به فارسی زرپران بوده ولی شاید این واژه بعدها با توجه به کلمه زعفران ساخته شده باشد.
اما درباره واژه کؤرکؤم یا k�rk�m : این واژه ترکی است و به زعفران گفته میشود.
... [مشاهده متن کامل]
منبع واژه کؤرکؤم: "دیوان لغات الترک" شیخ محمود کاشغری
گیاهی خوش بو که ارزش غذایی و دارویی دارد
زعفران در اصل ترکیبی عربی فارسی از دو واژه ( ضعف ؛ ران ) ورویهم به خاصیت آن ا شاره داردیعنی از بین برنده ضعف. یا تقویت کننده بدن
دابا
خشف
بادانگیز
ارقام
اصفران
خشف
بادانگیز
ارقام
اصفران
ممکن است از اصطلاح قدیمی فرانسه قرن دوازدهم safran ، که از کلمه لاتین safranum گرفته شده است ، از عربی zafarān ، است که از کلمه فارسی ( زارپان/زرپران ) به معنای "طلای طلا" گرفته شده است. گل یا رنگ طلایی که هنگام استفاده از آن به عنوان طعم دهنده ایجاد می شود.
... [مشاهده متن کامل]
اعتقاد بر این است که زعفران در ایران سرچشمه گرفته است. با این حال ، یونان و بین النهرین نیز به عنوان منطقه اصلی منشاء این گیاه پیشنهاد شده اند: هارولد مک گی اظهار می دارد که در دوران برنز از یونان یا در نزدیکی یونان اهلی شده است. C. sativus احتمالاً یک شکل سه گانه از Crocus cartwrightianus است که به عنوان "زعفران وحشی" نیز شناخته می شود، که خود بومی یونان و کرت است.
**زعفران ( زرپران ) نه ترکی است نه عربی. هم واژه اش ایرانی ( فارسی ) است، هم اصالتش. اگر هم جای شکی وجود داشته باشد، تنها شک به یونان و میان دورودان قدیم بر می گردد نه جایی دگر.
... [مشاهده متن کامل]
اعتقاد بر این است که زعفران در ایران سرچشمه گرفته است. با این حال ، یونان و بین النهرین نیز به عنوان منطقه اصلی منشاء این گیاه پیشنهاد شده اند: هارولد مک گی اظهار می دارد که در دوران برنز از یونان یا در نزدیکی یونان اهلی شده است. C. sativus احتمالاً یک شکل سه گانه از Crocus cartwrightianus است که به عنوان "زعفران وحشی" نیز شناخته می شود، که خود بومی یونان و کرت است.
**زعفران ( زرپران ) نه ترکی است نه عربی. هم واژه اش ایرانی ( فارسی ) است، هم اصالتش. اگر هم جای شکی وجود داشته باشد، تنها شک به یونان و میان دورودان قدیم بر می گردد نه جایی دگر.
برگرفته از زرپران فارسی
سلام و درود بی پایان بر شما.
با دیدن گل زعفران شما براحتی می بینید که در دهانهء گل سه پر مادگی و سه پر نرینگی موجود است. نرینگی همان زعفران است.
پس عدد � سه � را با پَر در کنار هم بگذارید می شود � سه پر �. در هر گل دو تا سه پر وجود دارد و با هم می شود � سه پران �.
... [مشاهده متن کامل]
در اصل کلمهء معرّب � زعفران � همان کلمهء فارسی � سه پران � بوده است که به مرور زمان مانند بسیاری دیگر از لغات فارسی رنگ عربی گرفته و معرّب شده است.
با دیدن گل زعفران شما براحتی می بینید که در دهانهء گل سه پر مادگی و سه پر نرینگی موجود است. نرینگی همان زعفران است.
پس عدد � سه � را با پَر در کنار هم بگذارید می شود � سه پر �. در هر گل دو تا سه پر وجود دارد و با هم می شود � سه پران �.
... [مشاهده متن کامل]
در اصل کلمهء معرّب � زعفران � همان کلمهء فارسی � سه پران � بوده است که به مرور زمان مانند بسیاری دیگر از لغات فارسی رنگ عربی گرفته و معرّب شده است.
آخه تازیان زعفرانشون کجا بود، این واژه اربی شده ی زرپران پارسی ست
زنبق بنفش. . . .
. . عقیق سرخ
. . عقیق سرخ
ریشه، واژه، کلمه، لغت، اصفر، فرنی، زعفران، saffron
واژه آریایی سفران یا زفران که عرب آنرا زعفران مینویسد به معنای بنفشه عطری و یا زنبق خوشبو است. اصل لغت زعفران که گیاهی از خانواده زنبق باشد در زبان پهلوی به شکل *اسیفره asīfarah ( اسی=نیلگون فر=عطر - بو ) به معنای Viola odorata ( بنفشه عطردار ) ثبت شده است. بدینسان روشن میشود عرب لغت اصفر به معنای زرد را از روی لغت پهلویک اسیفره جعل کرده و نام زنانه اسپر aspar در کردستان گویشی دیگری از اسیفره است.
... [مشاهده متن کامل]
لغت سی - اسی به معنای تیره ( سورمه ای - سیاه ) است که از آن واژه سیاه و در سنسکریت واژه asita असित به معنای گیاه نیل indigo plant را ساخته اند. در لغتنامه سکایی - ختنی az** و **za به معنای آبی - شین - blue ثبت شده که شکل دیگر لغت سی - اسی است. لغت اسی در گویشهای دیگر بدل به اچی - چا - اشی - شا میشود مثلن زعفران در زبان پرتغالی اچفرآ a�afr�o و یا در زبان روسی شفران шафран خوانده میشود.
لغت فر - فره به معنای بو - عطر که امروزه در ایران به شکل بو - برنگ به کار میرود در ایتالیایی کهن fragro ، در انگلیسی امروزین fragrant خوانده میشود و در زبانهای گروه PIE به شکل bhrag به معنای to smell ثبت شده است. همتای زعفران در سنسکریت لغت سوفرنهसुवर्ण suvarNa به معنای saffron ( سو=خوش فر=بو - رنگ ) است.
لغت زعفران همخانواده است با نام خوراک فرنی که آنرا با گلاب خوشبو میکنند.
پیرسها:
نوع مطلب :
برچسب ها : ریشه واژه زعفران، saffron، ریشه واژه اصفر، ریشه واژه فرنی، معنی اسبر اسپر اسفر،
لینک های مرتبط : نظرات ( - ) مجید روهنده
سه شنبه 11 تیر 1392
بر پایه برخی پژوهش های انجام شده" زعفران " تازی شده واژه پارسی " زرپران " به معنای پرهای زرین و گرانبها می باشد و به هیچ روی ریشه تازی نداشته و با ویژگی آب و هوایی تازیستان ( عربستان ) همخوانی ندارد ،
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
از سویی " کرکوم " نیز در پارسی و هندی باستان روایی داشته ولی پس از تاخت تازیان و فراموشی بسیاری از واژگان پارسی واژه های نوساخت جای واژگان دیرین را گرفت، مانند: شانه بسر بجای پوپک ، لاک پشت بجای سنگ پشت ، جوجه تیغی بجای خارپشت و بسیاری دیگر نمایانگر دگردیسی زبان پارسی و واژگان آن می باشد.
زعفران طبق مطالعات من
زعفران در قدیم و در کشور عربستان استفاده میشده و چون خاصیت زعفران سقط جنین هست به این نام می شناختن ( زاد پاران )
که وقتی کم کم در ایران این گیاه شناخته شد واژه زاد پاران به زعفران تبدیل شد. . .
زادپاران = زعفران
زعفران در قدیم و در کشور عربستان استفاده میشده و چون خاصیت زعفران سقط جنین هست به این نام می شناختن ( زاد پاران )
که وقتی کم کم در ایران این گیاه شناخته شد واژه زاد پاران به زعفران تبدیل شد. . .
زادپاران = زعفران
رادن
این واژه اربی است و پارسی آن کرکوم karkum می باشد که در سنسکریت kun - kuma و در پهلوی kurkum و در زبان سغدی kurkumb بوده است. کرکوم ( زعفـــــران ) را از کلاله های نارنجی پـــــــــررنگ و بخشی از خامه گــــــــلِ Crocus sativus ( تیره زنبقیان ) گیرند. کلاله های خشک شده به درازائی پیرامون سه سانتیمتر، قرمز تیره و خوشبویند، و وزن دور و بر بیست هزار کلاله چهارسد وپنجاه گرم می رسد. یا به دیگر سخن هر یک گندم کرکوم از کلاله و خامه نُه گل به دست می آید. کرکوم گیاهی است کوچک با پیازی گوشتی و برگ های علفی و گل زیبای پائیزی به رنگ ارغوانی. همیشه در جای ماده رنگی، چاشنی، عطر، و دارو بس گرانبها بوده و در تاریخ تجارت همواره جایگاه برجسته ای داشته است. این گیاه از دیر باز درباختر آسیا کشت می شده، و تاریخ کشتش چنان دیرینه است که از گونه خودرویش چیزی نمی دانیم. کرکوم همیشه کالایی گرانبها بوده که کاربردش بیش ترنزد شاهان و فرادستان اجتماع می مانده و از همین رو بسی نادرستی که در کار آن شده و بسا چیزهای دیگر که در پوست آن عرضه می شده است.
... [مشاهده متن کامل]
در هند آن را با گُلِ رنگ ( Carthamus tinctorius ) در آمیزند که همان رنگ نارنجی تیره را می دهد، و در بسیاری از اسناد خاوری این دو با یکدیگر درآشفته شده اند. آنچه بیش تر رخ داده، درآشفتگی میان کرکوم ( Crocus ) است با زردچوبه ( Curcuma ) ( از تیره زنجبیل ) ، گیاهی با ساقه های زیر زمینی چند ساله که گندهای آن را خشگانده زردچوبه تجاری گیرند و بیشتر در آمادن کاری و نیز رنگ زرد بکار است. گویا از نخستین سال های سده هــفتم ترسائی گل های ورس، , Memecylon tinctorium نیز به جای کرکوم به کار رفته است. پس، پژوهش تاریخی کرکوم، کاری است دشوار و پیچیده.
خاور شناسان سردرگمی خاور زمینی ها را فزوده اند. بیش تر از آن رو که با کارگیری نام علمی Curcuma آنان را گمراه کرده ایم؛ این نام علمی بر گرفته از واژه ای است خاوری که در اصل به Crocus، یعنی کرکوم بر می گردد؛ هرچند تازیان نیز آن را با Curcuma، یا همان زردچوبه ما درآشفته اند. بــــاید تأکید کرد واژه ی سنسکریت Kun kuma درست به Crocus sativus [کرکوم] بر می گردد و هیچ گاه به معنای Curcuma یا زردچوبه ی ما ( که در سنسکریت haridrā نامند ) نبوده است و آن جنس گیاه که ما Curcuma می نامیم، هیچ ربطی به Crocus یا کرکوم ندارد.
درباره آشنائی مردم چین با کرکوم باید دو دوره دراز آهنگ را از یکدیگر جدا کرد:
دوره نخست، از سده سوم تا پایان دوره فرمانروائی دودمان تانگ که در آن مردم چین اطلاعاتی درباره این گیاه و فراورده آن یافته و گاه آن را به رسم پیشکش دریافت می کردند؛ دو دیگر، دوره مغول ( 1260 تا 1367 ) که در آن مسلمانان کرکوم را وارد چین کردند و کاربردش رایج شد. نخست از دوره دوم می گوئیم.
باورهای مردم چین درباره کرکوم در برابر دیگر فرآورده های بیگانه از همه دربسته تر است. بیش تر از آن رو که گیاه Crocus sativus را هیچ گاه برای کشت به سرزمین خود نیاوردند؛ و هرچند نخستین جهانگردان بودایی که به هند رفتند این گیاه را در کشمیر دیدند، آگاهی شان درباره آن همواره اندک ماند. نخست کرکوم را با گُلِ رنگ ( Carthamus tinctorius ) جابجا گرفتند؛ زیـرا فرآورده هر دو گیاه در زبان گفتگو " گل سرخ" ( hun hwa ) نامیده می شد. لی شی ـ چن شرح می دهد " گل سرخ بیگانه ( fan ) یا تبتی [کرکوم] از تبت ( سی ـ فان/Si - fan ) ، سرزمین های مسلمانان و از اربستان ( تی ین ـ فان/T‛ien - fan ) می آید. ایـن همان hun - lan [Carthamus/گُلِرنگ ] آن سرزمین هاست. در دوره یـوان ( 1260 تا 1367 ) کرکوم را در کار خورشها می کردند. بر پایه Po wu či نوشته چان هوا ( Čan Hwa ) ، چان کی ین تـــــــخم [Carthamus] hun - lan را در سرزمینهای باختری ( سی یو/Si yü ) بدست آورد که همان جنس گیاه ما [کرکوم] است، هرچند پرپیداست که گونه گونی شرایط آب و هوائی را تفاوتهائی میانشان هست. " پس اگر همچون اف. پی. اسمیت1 بگوییم "داستان رهاوردهای چان کی ین در مورد کرکوم و گُلِ رنگ نیز تکرار شده" لغزیده ایم و استوارت2 هم بسر در می آید آنجا که می نویسد: "بر پایه Pen ts‛ao، چان کی ین، Crocus را همزمان با گُلِ رنگ و دیگر داروها و گیاهان باختری، از عربستان به چـــین آورد. " چان کی ین در عربـــــستان! در Po wu či تنها از گُلِ رنگ ( Carthamus ) سخن رفته نه از کرکوم ( Crocus ) - دو گیاه یکسره متفاوت که حتی از دو تیره جدایند و هیچ نوشته چینی نیست که ورود کرکوم را به چان کی ین بسته باشد. در واقع، چینی ها چیزی ندارند که درباره ورود یا کشت کرکوم بگویند. 3سردرگمی لی شی ـ چن در واقع زاده یکی گرفتن دو گیاه است که " گل سرخ" نامیده می شوند. گُلِرنگ در کتاب Ts‛i min yao šu چنین نامیده شده است؛ همچنان که بعدتر هم لی چون ( Li Čun ) از دوره تانگ، و نیز در Sun ši نیز چنین نام گرفته و در آن گفته شده بخش هین ـ یوان ( Hin - yüan ) در شن ـ سی ( Šen - si ) گل سرخ yen - či را خراج دربار می کرد.
این که لی شی ـ چن در نوشته بالا کرکوم را در نگر داشته از روی دو نام بیگانه که در نامگذاری این محصول کار گرفته نمایان می شود، یــــعنی: ki - fu - lan و sa - fa - tsi. نویسه آغازین آوانگاشت نخست غلط چاپی ( *tsap, dzap ) tsa است؛ نویسه آخر صورت دوم را باید به شکل lan درست کرد. 2 tsa - fu - lan و sa - fa - lan ( safuran ژاپنی، faran سیامی ) همچنان که از مدتها پیش روشن شده، آوانگاشت های واژه های عربی zäferān یا zäfarān اند که saffron انگلیسی نیز از همان آمده است. 3 صورت این آوانگاشتها خود گواهند که دیرپائی شان به پیش از دوره مغول نمی رسد، یعنی روزگاری که همخوانهای پایانی دیگر افتاد. اگراز دوره تانگ بودند باید آوایش *dzap - fu - lam و *sat - fap - lan می داشتند. این نتیجه گیری با گواهی لی شی ـ چن که گوید در دوران یوآن کرکوم را به خوراک می زدند – که رسمی است هندی - ایرانی– همخوانی دارد . در واقع گویا کرکوم تا آن وقت وارد چین نشده بوده و بکار نمی رفته است؛ دست . . .
... [مشاهده متن کامل]
در هند آن را با گُلِ رنگ ( Carthamus tinctorius ) در آمیزند که همان رنگ نارنجی تیره را می دهد، و در بسیاری از اسناد خاوری این دو با یکدیگر درآشفته شده اند. آنچه بیش تر رخ داده، درآشفتگی میان کرکوم ( Crocus ) است با زردچوبه ( Curcuma ) ( از تیره زنجبیل ) ، گیاهی با ساقه های زیر زمینی چند ساله که گندهای آن را خشگانده زردچوبه تجاری گیرند و بیشتر در آمادن کاری و نیز رنگ زرد بکار است. گویا از نخستین سال های سده هــفتم ترسائی گل های ورس، , Memecylon tinctorium نیز به جای کرکوم به کار رفته است. پس، پژوهش تاریخی کرکوم، کاری است دشوار و پیچیده.
خاور شناسان سردرگمی خاور زمینی ها را فزوده اند. بیش تر از آن رو که با کارگیری نام علمی Curcuma آنان را گمراه کرده ایم؛ این نام علمی بر گرفته از واژه ای است خاوری که در اصل به Crocus، یعنی کرکوم بر می گردد؛ هرچند تازیان نیز آن را با Curcuma، یا همان زردچوبه ما درآشفته اند. بــــاید تأکید کرد واژه ی سنسکریت Kun kuma درست به Crocus sativus [کرکوم] بر می گردد و هیچ گاه به معنای Curcuma یا زردچوبه ی ما ( که در سنسکریت haridrā نامند ) نبوده است و آن جنس گیاه که ما Curcuma می نامیم، هیچ ربطی به Crocus یا کرکوم ندارد.
درباره آشنائی مردم چین با کرکوم باید دو دوره دراز آهنگ را از یکدیگر جدا کرد:
دوره نخست، از سده سوم تا پایان دوره فرمانروائی دودمان تانگ که در آن مردم چین اطلاعاتی درباره این گیاه و فراورده آن یافته و گاه آن را به رسم پیشکش دریافت می کردند؛ دو دیگر، دوره مغول ( 1260 تا 1367 ) که در آن مسلمانان کرکوم را وارد چین کردند و کاربردش رایج شد. نخست از دوره دوم می گوئیم.
باورهای مردم چین درباره کرکوم در برابر دیگر فرآورده های بیگانه از همه دربسته تر است. بیش تر از آن رو که گیاه Crocus sativus را هیچ گاه برای کشت به سرزمین خود نیاوردند؛ و هرچند نخستین جهانگردان بودایی که به هند رفتند این گیاه را در کشمیر دیدند، آگاهی شان درباره آن همواره اندک ماند. نخست کرکوم را با گُلِ رنگ ( Carthamus tinctorius ) جابجا گرفتند؛ زیـرا فرآورده هر دو گیاه در زبان گفتگو " گل سرخ" ( hun hwa ) نامیده می شد. لی شی ـ چن شرح می دهد " گل سرخ بیگانه ( fan ) یا تبتی [کرکوم] از تبت ( سی ـ فان/Si - fan ) ، سرزمین های مسلمانان و از اربستان ( تی ین ـ فان/T‛ien - fan ) می آید. ایـن همان hun - lan [Carthamus/گُلِرنگ ] آن سرزمین هاست. در دوره یـوان ( 1260 تا 1367 ) کرکوم را در کار خورشها می کردند. بر پایه Po wu či نوشته چان هوا ( Čan Hwa ) ، چان کی ین تـــــــخم [Carthamus] hun - lan را در سرزمینهای باختری ( سی یو/Si yü ) بدست آورد که همان جنس گیاه ما [کرکوم] است، هرچند پرپیداست که گونه گونی شرایط آب و هوائی را تفاوتهائی میانشان هست. " پس اگر همچون اف. پی. اسمیت1 بگوییم "داستان رهاوردهای چان کی ین در مورد کرکوم و گُلِ رنگ نیز تکرار شده" لغزیده ایم و استوارت2 هم بسر در می آید آنجا که می نویسد: "بر پایه Pen ts‛ao، چان کی ین، Crocus را همزمان با گُلِ رنگ و دیگر داروها و گیاهان باختری، از عربستان به چـــین آورد. " چان کی ین در عربـــــستان! در Po wu či تنها از گُلِ رنگ ( Carthamus ) سخن رفته نه از کرکوم ( Crocus ) - دو گیاه یکسره متفاوت که حتی از دو تیره جدایند و هیچ نوشته چینی نیست که ورود کرکوم را به چان کی ین بسته باشد. در واقع، چینی ها چیزی ندارند که درباره ورود یا کشت کرکوم بگویند. 3سردرگمی لی شی ـ چن در واقع زاده یکی گرفتن دو گیاه است که " گل سرخ" نامیده می شوند. گُلِرنگ در کتاب Ts‛i min yao šu چنین نامیده شده است؛ همچنان که بعدتر هم لی چون ( Li Čun ) از دوره تانگ، و نیز در Sun ši نیز چنین نام گرفته و در آن گفته شده بخش هین ـ یوان ( Hin - yüan ) در شن ـ سی ( Šen - si ) گل سرخ yen - či را خراج دربار می کرد.
این که لی شی ـ چن در نوشته بالا کرکوم را در نگر داشته از روی دو نام بیگانه که در نامگذاری این محصول کار گرفته نمایان می شود، یــــعنی: ki - fu - lan و sa - fa - tsi. نویسه آغازین آوانگاشت نخست غلط چاپی ( *tsap, dzap ) tsa است؛ نویسه آخر صورت دوم را باید به شکل lan درست کرد. 2 tsa - fu - lan و sa - fa - lan ( safuran ژاپنی، faran سیامی ) همچنان که از مدتها پیش روشن شده، آوانگاشت های واژه های عربی zäferān یا zäfarān اند که saffron انگلیسی نیز از همان آمده است. 3 صورت این آوانگاشتها خود گواهند که دیرپائی شان به پیش از دوره مغول نمی رسد، یعنی روزگاری که همخوانهای پایانی دیگر افتاد. اگراز دوره تانگ بودند باید آوایش *dzap - fu - lam و *sat - fap - lan می داشتند. این نتیجه گیری با گواهی لی شی ـ چن که گوید در دوران یوآن کرکوم را به خوراک می زدند – که رسمی است هندی - ایرانی– همخوانی دارد . در واقع گویا کرکوم تا آن وقت وارد چین نشده بوده و بکار نمی رفته است؛ دست . . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٨)