پاییز، خزان، برگ ریزان، دوران کمال، اخرین قسمت، سومین دورهزندگی، زردی، زمان رسیدن و نزول چیزی
jaundice(اسم)
زردی، یرقان
yellow(اسم)
زردی، زرده تخم مرغ
icterus(اسم)
زردی، یرقان
پیشنهاد کاربران
پیامِ من به واژه یِ " زَردی" پیوندی ندارد و تنها واژه یِ " زردَیَ" از زبانِ اوستاییِ جوان به چمِ " دل، قلب" بررسی شده است. ریشه یِ واژه یِ " دِل" در زبانِ پارسی و پیشنهادِ واژه یِ " زُرد" به جایِ واژه یِ " قلب" : ... [مشاهده متن کامل]
در زبانِ اوستاییِ کهن واژه یِ " زرد: zərəd" و در اوستاییِ جوان واژه یِ "زردَیَ: zərəδaya " را به چمِ " دل، قلب" داشته ایم. ترگویه ( =ترجمه ) یِ آن به زبانِ پهلوی" دِل:dil" بوده است. شاید بپرسید چگونه واژه یِ " زرد: zərəd" با واژه یِ " دل" همریشه است؟ در اینجا دو دگرگونیِ آوایی رُخ داده است: 1 - دگرگونیِ آواییِ " د/ز": چنین دگرگونیِ آوایی را در واژگانِ " زان" ( اوستایی ) و "دان" ( پارسیِ باستان ) که ریشه یِ واژه یِ "دانستن" است، داشته ایم و همچنین واژگانی چون زمان/دمان و. . . . 2 - دگرگونیِ آواییِ ( رد/ل ) که در زبانهایِ باستانیِ ایرانی به جز اوستایی ( که در آن " ل" نداشتیم ) ، بسیار رواگمند ( =رایج ) بوده است. نمونه ها: سردار/سالار سَرِد/سال آمرد/آمُل وَرد/ وَل، گُل. . . . . . از اوستاییِ " varəda" پَرت/پُل. . . . . . . . از اوستایی "parəta " رَئُد/اَل . . . . . به چمِ " سُرخ" و. . . . پس با دگرگونی هایِ آواییِ 1 و 2 از " زرد: zərəd" به " دل" می رسیم. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . پیشنهاد: ما می توانیم برپایه یِ دگرگونیِ آواییِ رواگمندِ دیگری در زبانهایِ اوستایی - سانسکریت یعنی " ərə - " به " our - یا ur - یا or - " از واژه یِ " زرد: zərəd"، واژه یِ " زُرد: zord" را بسازیم تا افزون بر واژه یِ " دل"، واژه یِ " زُرد" را نیز در زبانِ پارسی به چمِ " قلب" بکارگیری کنیم. پَسگشت: ستونِ 1692 از نبیگِ " فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن" ( کریستین بارتولومه )
زردی در زبان فارسی چند معنی دارد 1 - روشنی، 2 - سبز بودن، 3 - بیماری زردی 4 - رنگ زرد بودن 5 - پست بودن حقیری
زردی: ( yellows ) ) [امراض نباتی]اصطلاحی برای توصیف امراض نباتی که نشانه ی عمده و شهود آن ها زردی است.