oceangoing
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
ز راه ( از راه ) ؛ از حیث. از جهت. از لحاظ. از نظر. بواسطه :
جان و روان یکی است بنزدیک فیلسوف
ورچه ز راه نام دو آید روان و جان.
ابوشکور بلخی.
جان و روان یکی است بنزدیک فیلسوف
ورچه ز راه نام دو آید روان و جان.
ابوشکور بلخی.