زراعت

/zerA~at/

    agriculture
    agronomy
    farming
    tilling
    cultivation

فارسی به انگلیسی

زراعت انگور
viticulture

زراعت کردن
farm, to do farming

مترادف ها

cultivation (اسم)
ترویج، زراعت، تربیت، کشت، تهذیب

agriculture (اسم)
کشاورزی، زراعت، فلاحت، برزگری

پیشنهاد کاربران

کشت و کار
Cultivation
زراعت
زراعت
به نوعی کاشتن گفته می شود که با دانه، حبه یا بذر صورت می گیرد ( نه با نهال یا اصله ) و ریشه ثابتی در زمین ندارد مثل برنج، گندم و حبوبات.
کشت و درود ؛ زراعت و کشاورزی :
تا زنده ام مرا نیست جز مدح تو دگر کار
کشت و درودم این است خرمن همین و شد کار.
رودکی.
ز کابل برآید به خورشید دود
نه آباد ماند نه کشت و درود.
فردوسی.
...
[مشاهده متن کامل]

ز کابل برآید به خورشید دود
نماند برین بوم کشت و درود.
فردوسی.
ز ایران پراکنده شد هر که بود
نماند اندر آن مرز کشت و درود.
فردوسی.
بر آن مرز کهسار بر هرچه بود
ز برگ درخت و ز کشت ودرود.
فردوسی.
زمینی که آبادهرگز نبود
برو بر ندیدند کشت و درود.
فردوسی.
ببردند بی مایه چیزی که بود
که نه گنجشان بُد نه کشت و درود.
فردوسی.
پرانبوه مردم یکی جای بود
همه بومشان باغ و کشت و درود.
اسدی

. تخم گیاه را زیر خاک کردن که سبز شود.
زراعت یعنی کاشت یک محصول برای بهره بری از محصولات آن و عبارت است از کاشت داشت و برداشت
زراعت عبارت است از: کاشت ، داشت وبرداشت محصولات متنوع کشاورزی که شامل باغها ، غلجات، حبوبات وغیره. . .
زراعت عبارت است از :کاشت ، داشت وبرداشت.

بپرس