زباله جمع کنdustmanزباله خرد کنdisposalزباله دان محلهdumpsterزباله دانیdumpزباله روبی کردنscavengeزباله سوزincineratorزباله گردی کردنscavenge
ordure (اسم)نجاست، زباله، برازsullage (اسم)گنداب، زباله، فاضل اب، پس اب، مواد اضافی فلزات مذابgarbage (اسم)تفاله، روده، نخاله، اشغال، خاکروبه، زباله، فضولات، خش، اشغال وخاکروبهrubbish (اسم)اشغال، خاکروبه، چیز پست و بی ارزش، زبالهdump (اسم)اشغال، زباله، پکری، جنس را بقیمت خیلیارزان فروختن
واژه زبالهمعادل ابجد 45تعداد حروف 5تلفظ zobāleنقش دستوری اسمترکیب ( اسم ) [عربی: زبالَة]مختصات ( زُ لِ ) [ ع . زبالة ] ( اِ. ) آواشناسی zobAleالگوی تکیه WWSشمارگان هجا 3 ... [مشاهده متن کامل] منبع لغت نامه دهخدافرهنگ فارسی عمیدفرهنگ فارسی معینفرهنگ واژه های سرهفرهنگ فارسی هوشیارواژگان مترادف و متضادنام دیگر زباله: پسماندزباله واژه پارسی است عربی آن آشغال است در زبان ترکی هم آشغال گفته می شوددر گویش بندری سمات ( sam^at ) گویند که در اصل همان کود حیوانی است که پای درختان ریزند اما کاربرد زباله هم داردبه ترکی �op میشه زبالهزیبیل همان زباله عربی که در برخی نقاط آذربایجان گفته میشودزباله به فتحه ( ز ) =چونه ی خمیر نانواییپسماند+ عکس و لینک