زاییدن


    bear
    birth
    mother
    parturition
    reproduce
    to be delivered of
    to give birth to
    to generate
    to originate

فارسی به انگلیسی

زاییدن خوک
farrow

زاییدن کره
foal

مترادف ها

breed (فعل)
تربیت کردن، زاییدن، تولید کردن، پروردن، بار اوردن، بدنیا آوردن، پرورش دادن

bear (فعل)
تاب اوردن، بردن، مربوط بودن، حمل کردن، داشتن، زاییدن، تحمل کردن، متحمل شدن، در برداشتن، میوه دادن

teem (فعل)
فراوان بودن، زاییدن، بارور بودن

litter (فعل)
زاییدن

generate (فعل)
حاصل کردن، زاییدن، تولید کردن، بوجود اوردن، زادن، احدای کردن، تناسل کردن، تولید نیرو کردن

calve (فعل)
جدا کردن، زاییدن، گوساله زاییدن، بشکل غار درامدن

produce (فعل)
زاییدن، ایجاد کردن، تولید کردن، ارائه دادن، ساختن، عمل اوردن، بسط دادن

bring out (فعل)
زاییدن، خارج کردن، از اختفا بیرون اوردن، خیط و پیت کردن

farrow (فعل)
زاییدن

پیشنهاد کاربران

زاییدن در فارسی میانه zātan و zāhitan بوده
فرهنگ پهلوی دکتر بهرام فره وشی صفحه ۲۷۶
زادن و زاییدن با زن، زیستن، زندگی و افزودن همریشه هستند و همینطور با واژگانی مانند genetic، женский، Жена، Женщина، Жизнь، ریشه مشترک هندواروپایی دارند
" زاییدن" از دو بخش تشکیل شده است :
- زِ = که صورت دیگر " از " می باشد
- آییدن = صورت مصدری دیگری برای آمدن
در مجموع می شود " از آمدن " در مفهوم کلی یعنی از چیزی بر آمدن و شکل گرفتن که از آن مفهوم زایش یافتن گرفته شده و سپس مفهوم زایش کردن ، زیاد شدن، متعدد شدن، تکثیر یافتن و. . . نیز به آن اضافه شده است .
...
[مشاهده متن کامل]

شکل "زادن" با در نظر گرفتن " ز " به عنوان از و " ا" به عنوان بن" آی" از آمدن و " د" به عنوان پسوند ماضی ساز و "ن" به عنوان پسوند مصدرساز شکل دیگری از فعل "زاییدن" به حساب می آید .

تولید، زایش، ولادت، زا

بپرس