زایا

/zAyA/

    brooder
    bearing
    fertile
    generative
    germinal
    generating
    generator

فارسی به انگلیسی

زایا کردن
fertilize

مترادف ها

fruitful (صفت)
مفید، بارور، میوه دار، زایا

prolific (صفت)
فراوان، نیرومند، بارور، حاصلخیز، زایا، پرزا

پیشنهاد کاربران

در منطق دو واژه است
منتج و عقیم.
به استدلالی که نتیجه می دهد می گویند:منتج. و به استدلالی که نتیجه نمی دهد می گویند:عقیم.
و برابر منتج در پارسی زایا و برابر عقیم در پارسی نازا است.
افریننده - خلاق - زاینده
خلاق، آفریننده
زایا یعنی خلاق ممنون خدانگهدار

ازکلمه زایا برای تولید مثل وزنان حامله ای که به سختی حامله میشدن استفاده شده یک جور طلسم باروری
زاینده . افریننده . خلاق
آفریننده ، خلاق

بپرس