"سوق" عربی شده "سوگ" در پارسی است که همان "سو" امروزی است. ( "و" در گذشته به شیوه "وگ" بوده است )
پس برابر "سوق دادن" می شود "سو دادن" و یا "سوگ دادن".
از این "سو دادن، سوگ دادن" میتوان برای جایگزین "هدایت کردن، مایل کردن" بکار برد.
... [مشاهده متن کامل]
به جای "زاویه" میتوانیم واژه "سوگه" را به کار ببریم.
برای نمونه:
نادرست:اندازه این زاویه 75 است.
درست تَر:اندازه این سوگه 75 است.
بِدرود!
گوشه.
"رأس زاویه" به پارسی می شود "سر گوشه" یا "تارَک گوشه". "ضلع زاویه" به پارسی می شود "بَر گوشه". "نقاله" به پارسی می شود "گوشه سنج". "زاویۀ حاده" به پارسی می شود "گوشۀ تند" یا "گوشۀ بسته". "زاویۀ منفرجه" به پارسی می شود "گوشۀ باز". "زاویۀ قائمه" به پارسی می شود "گوشۀ راست". "زاویۀ نیم صفحه" به پارسی می شود "گوشۀ نیم هامون" یا "گوشۀ تخت". "زاویۀ تمام صفحه" به پارسی می شود "گوشۀ همه هامون". دو گوشه با جَمکَردِ ( مجموعِ ) 90 درجه "گوشه های "اُسپُرَندِه" ( زاویه های متمم ) هستند. دو گوشه با جَمکَردِ ( مجموع ) 180 درجه "گوشه های "آپُرَندِه" ( زاویه های مکمل ) هستند. "زاویۀ متقابل" به پارسی می شود "گوشۀ روبرو". "زاویۀ مجاور" به پارسی می شود "گوشۀ هَمبَر" یا "گوشۀ همپهلو". "زاویۀ داخلی" به پارسی می شود "گوشۀ درونی". "زاویۀ خارجی" به پارسی می شود "گوشۀ بیرونی". در یک پَرهون ( دایره ) ، "زاویۀ مرکزی" به پارسی می شود "گوشۀ کُیانی" و "زاویۀ محاطی" به پارسی می شود "گوشۀ دَروِشتِه".
... [مشاهده متن کامل] نما
تو شاهنامه هم زاو اومده و معر پذیرش فردوسی پاش خورده که زاویه همون زاو هست
به دهخدا سر بزنین واژه های زاو _زاوه_زاوی رو جستجو کنین میدونین زاویه پارسیه و نیاز به پارسی سازی نداره عربا دست کاریش کردن تنها نیازی به جای زاویه بگین زاوه یا زاوی یا زاو
زاو گفته کاربرد بناها و سازندگان ساختمان پس زاویه تازی شده زاو فارسیه واژه ای ساده تر و کاربردی تر
زاویه پارسی زاو هست دهخدا رو جستجو کنین زاو به مینه تنگه و شکاف و دره و کنج و گوشه هست زاویه تازی شده زاو هست
واژه زاویه
معادل ابجد 29
تعداد حروف 5
تلفظ zāviye
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: زاویَة]
مختصات ( یِ ) [ ع . زاویة ]
آواشناسی zAviye
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
زاویه به معنی محلی برای گوشه نشینی، خانقاه ( عبادتگاه ) می باشد همانندرباط ( رباط کریم ) که در گذشته محلی برای
اعتکاف وعبادت بوده است - نکته: این معنی زاویه مستند
برگرفته از یک کتاب تاریخی قدیمی میباشد.
شاه نشین - گوشه
سوک، کنج، گوشه
پستو.
انگلیسی : cornor
آلمانی : Winkel
فرانسوی: Angle
گوشه چشم
افزون بر برابرهای یاد شده در بالا، آمیخته واژه ی �گوشه چشم� را نیز می توان در بسیاری باره ها بکار برد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
�گوشه چشم� را می توان بجای �زاویه� و به همان آرش بکار برد؛ مانند:
... [مشاهده متن کامل]
�از گوشه چشمِ فلسفی . . . � یا
�از کدام گوشه چشم به این جُستار می نگرید؟�
�گوشه چشم� با اندک چشم پوشی، همترازِ واژه ی �دیدگاه� نیز هست.
برگرفته از پی نوشتِ نوشتاری در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۱۶ اسپند ماه ۱۳۹۴
http://www. behzadbozorgmehr. com/2016/03/blog - post_24. html
به نظر من زاویه یعنی : تیزی یا گوشه هر چیزی و برحسب درجه حساب میشود
کنج، گوشه، بیعت، خانقاه، دیر، صومعه، عبادتخانه، معبد، تکیه، خلوتخانه، خلوتکده، مسکن، حجره، غرفه
زاویه: دوربین نسبت به سوژه سه زاویه می تواند داشته باشد: اگر ازبالا به پایین فیلمبرداری شود به آن زاویه ی سرپایین واگر پایین به بالا فیلمبرداری شود به آن زاویه ی سربالا گفته می شود. معیار زاویه سربالا
... [مشاهده متن کامل] یا سرپایین ، دید مستقیم چشم است. فیلمبرداری به موازات افق چشم را � آی لول� می گویند. ( اصطلاح سینمایی )
کنج، گوشه
زاویه های مثلث:گوشه های مثلث
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
قوژین ( کردی )
کیوژ kiuž ( اوستایی: کَئُژدَ kaožda )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)