زانو زدن


    kneel
    to kneel down

مترادف ها

kneel (فعل)
زانو زدن

پیشنهاد کاربران

Kneel
genuflect
زاییدن زیر کاری : [عامیانه، کنایه ] کاری را به دلیل دشواری به پایان نرساندن.
fall on/upon ( one's ) knees
go down on ( one's ) knees
کنایه از با ادب نشستن و معنای انبر زانو نشستن
زانو زدن کنایه از خدمت و شاگردی کردن
زانو زدن

بپرس