زانو

/zAnu/

    knee
    knee-joint
    goose-neck
    siphon
    knuckle
    hock
    parturient

فارسی به انگلیسی

زانو خم کردن
genuflect

زانو زدن
kneel, to kneel down

زانو یا زانویی
knee, knee-joint, bend, goose-neck

مترادف ها

bend (اسم)
خم، خمیدگی، گیره، زانویی، زانو، چنبره، خمیدگی پیداکردن، زانویه، شرایط خمیدگی

knee (اسم)
خم، زانویی، زانو، پیچ، دو شاخه

gooseneck (اسم)
زانویی، زانو، هر چیزی شبیه گردن غاز، هر چیز شبیه ل شکل

elbow (اسم)
زانو، ارنج، دسته صندلی

پیشنهاد کاربران

در گویش بانشی: زونی
در پارسی میانه: زانوک
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

زانوزانوزانوزانو
مِرک لری:زانو
مِرکَه:زانویی.
لری بختیاری
زووی:زانو
مِرک:آرنج
میشه لطفاً اینقدر تو سایتتون تبلیغ حمایت از پزنکیان رو نیارید؟ حالم بهم میخوره ازش
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�زرونی zeroni، زونیzoni�به معنی زانو ( آناتومی بدن ) است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، آلمانی، یونانی، لاتین، . . . ) شده وبه صورت�نی knee� به معنی زانو
...
[مشاهده متن کامل]
در زبان انگلیسی به کارمیرود. در واقع�نیknee� کوتاه وخلاصه شده واژه کهن�زرونی یا زونی� است یعنی فقط قسمت آخر آن باقیمانده وقسمت اول آن حذف شده است . در زبان اوستایی�ژنو�، درزبان سانسکریت�جانو� و درزبان پهلوی�زانوک� است. تبدیلهای حرف �ز�، �ج� و �ژ� به یکدیگر درزبانهای ایرانی وآریایی رایج است.

واژه زانو
معادل ابجد 64
تعداد حروف 4
تلفظ zānu
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: zānūk]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی zAnu
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
نام تعدادی از اعضای بدن به انگلیسی:
head = سر
neck = گردن
shoulder = شانه
arm = بازو
chest = قفسه سینه
armpit = زیر بغل
nipple = نوک سینه
elbow = آرنج
...
[مشاهده متن کامل]

forearm = ساعد
back = کمر
stomach = شکم، معده
navel / belly button / tummy button = ناف
waist = دور کمر
small of the/one's back = گودی کمر
hip = باسن، ناحیه کنار باسن
buttocks = باسن
❗️لطفا دو کلمه ی hip و buttocks را در گوگل سرچ کنید تا تفاوت بین این دو را با تصاویر بهتر متوجه شوید
leg = پا
groin = کشاله ران
thigh = ران
knee = زانو
shin = ساق پا
calf = نرمه ساق پا
heel = پاشنه پا
instep = روی پا
sole = کف پا
ankle = مچ پا، قوزک پا
arch of the foot = قوس پا، گودی کف پا

زانو :تحریف کلمه رانو یا قسمت کوچک ران می باشد.

Zanu فارسی
Janu سنسکریت
Genu لاتین
Gony یونانی
Knee انگلیسی
همگی پیشینه یکسانی دارند . .
همینطور نسخه یونانی، gony، به شکل پسوند gon - و به معنی "زاویه دار" ( وجه تسمه با زانو بخاطر زاویه ای است که این عضو بدن ایجاد می کند ) در کلمه pentagon ( پنج زاویه ای ) به کار رفته است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژگانی چون" گونیا" و "قناس" نیز که در خود مفهوم زاویه را دارند به ترتیب با واژگان یونانی gonia و gonos معادل اند.
مرجع: youtube، کانال Originally Same

در اوستا: ژنو و درسنسکریت : جانو بوده است. ودربرخی گویش های کردی هم اکنون نیز " اژنو" گفته میشود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)