زان

/zAn/

    beech

مترادف ها

oak (اسم)
بلوط، چوب بلوط، زان

پیشنهاد کاربران

زانِ:از آن ، متعلق
رازدار من تویی ای شمع یار من تویی
غمگسار من تویی من زانِ تو تو زانِ من
منوچهری
با درود
واژه زان در تاتی و زبانهای اصیل ایرانی به معنی دانستن میباشد
واژه های که در زبان تاتی از ( زان ) ساخته شده است
بِزون = دانا
بزونَستَن= دانستن
مِزونِه = می داند
و واژه ای که در فارسی با زون ساخته شده
فرزانه = دانشمند یا بسیار دانا
امرتات
تو به صورت رفته ای ای بی خبر
زان ز شاخ معنی ای بی بار وبر
مولانا
زان در کردی با تمام گویشهای که دارد معنی دان است در فارسی چون در کردی زا ن=دان. زانا=دانا. زانست= دانست.
دۀزانم=میدانم نۀزان=نادان. زانۀر. داند و. . . . . . . . . . .
کلا زان در کردی به دانستنی ها گفته میشه
زان یعنی دانستن
زینت داد
زان یک واژه عربی است و معنی ان هم زینت یا زینت داد است
به نظر من زان به معنی زن هستش اخه توی یه کی از کتاب هام که اینجوری اومده
زان از دان و به معانی دانستن و دانای میأید ( در زبان پارسی ) زانیار به معانی یار دانا، فرزان به معانی بسیار دانا، حتی امروزه در زبان کردی از فعل زانستم به معانی دانستم و فهمیدم استفاده می شود.

بپرس