زاریدن


    bemoan
    bewail
    caterwaul
    cry
    lament
    sorrow
    whimper
    deplore
    to weep
    to lament

فارسی به انگلیسی

زاریدن مانند کودک نوزاد
mewl

مترادف ها

lament (فعل)
سوگواری کردن، ضجه و زاری کردن، تاسف خوردن، زاریدن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی زاریدن از ریشه ی واژه ی زاری و دن فارسی هست
زاریدنزاریدنزاریدنزاریدنزاریدن
نخست که به عربی ربط نداره
دوم اینکه کدوم حدیث از ائمه یا کدام آیه از قرآن فرموده زبان قرآن بدون هرگونه وام واژه هست؟
ذاریات یعنی پراکنندگان
زر که فارسیه یعنی طلا
زور هم فارسیه یعنی نیرو
تزویر عربیه یعنی دورویی و ریا
...
[مشاهده متن کامل]

این باهم گویی به خاطر هم خانواده بودن نیست به خاطر اینه که آدمای بد ازین سه تا که خیلی هم آهنگین به هم میمونن استفاده میکنن.
راییدن یک فعل فارسی به معنی تدبیر اندیشی هست و تو شاهنامه هم بکار رفته شاید از فارسی به عربی رفته باشه!
دین در اوستایی یعنی وجدان و نیروی درونی آگاهی بخش

این فعل مانند خیلی از کلمات عربی به "فارسی نو" مُعَجّم شده.
اصل این از آیه قرآن عربی مبین: "الذاریات" نشأت گرفته.
به:
زار
ذاریات
زر زور تزویر
سر آب
رأی مند
دین
دئن
کن فیکون
رله

N
Notice
فارسی نو
فارسی معیار
. . .
بنگرید.