زاد

/zAd/

    gene
    natality
    birth
    child
    provision for a journey
    childbirth
    nativity
    [in comb.] child

فارسی به انگلیسی

زاد اوردن
propagate

زاد اوری
propagation

زاد اوری کردن
propagate

زاد روز عیسی
christmas

زاد سنگ
birthstone

زاد نشان
nevus

زاد و رود
family tree, seed, offspring, progeny, spawn

زاد و ولد
breeding, multiplication, procreation, reproduction, procreation

زاد و ولد جانور
propagation

زاد و ولد گیاه
propagation

زاد و ولد کردن
breed, procreate
to procreate

زاد و ولد کردن جانور
propagate

زاد و ولد کردن گیاه
propagate

زاد و ولدی
generative

مترادف ها

child (اسم)
کودک، طفل، بچه، زاد، فرزند، خردسال، زاده

offspring (اسم)
زاد، فرزند، زاده، سلاله

born (صفت)
مولد، مولود، متولد، زاد، زاییده شده، طبیعی

پیشنهاد کاربران

زاد
واژه زاد افزون بر آنکه مصدر مرخّم فعل زادن است، معنای به معنای، سال های عمر یا سن و سال هم هست
در این مورد می توان از شعر فرخی سیستانی شاعر سده ی چهارم شاهد آورد:
مردی جوان و زادش، زیر چهل ولیکن
سنگین چو سنگ پیری، دیرینه و معمّر
پیرایه یغمایی
دانه، بذر، بَرز، تخم
به باور من، این واژه در بنیاد خود به آرش هر گونه دانه و تخم کاشتنی است.
زاد:
سن، عمر، توشه، خوراک، عمر
در زبان ترکی به معنی ( چیز ) بکار می رود
کلمه که آخرش زاده
( زاد ) یکی از واژگان فارسی است که به عربی راه یافته، وبا کمی تغییر ، یا بهتره بگیم معرب شده بکار میرود.
واژگان:زیاد، یزید وچندتا دیگر ، برگرفته از این واژه ی پارسی هستند. و ریشه ی فارسی دارند.
معنی شب زاد چیه
زاد معانی مختلف داره . . .
اما چند تا از پرکاربرد ترینش رو براتون میگم:
۱. زاد : فعل ماضی ( از زاییدن گرفته شده )
۲. زاد : توشه ، خوراک ، آذوقه ، خوردنی و آشامیدنی که در سفر همراه می برند.
...
[مشاهده متن کامل]

۳. زاد : سن و سال ، عمر
مثال: به زاد کوچک بودم : کم سن و سال بودم .
۳. زاد : فرزند
۴. زادَ : زیاد شد ، زیاد کرد ( فعل عربی است - مضارع آن: یَزیدُ - مصدر آن : زیاده )
مثال : زاد الله : خدا زیاد کند

بپرس