ریع

/rey~/

    redundance
    swelling

فارسی به انگلیسی

ریع کردن
to swell

پیشنهاد کاربران

مرتع و مراتع به محلی گفته میسود که ریع فراوان دارد
برگ ها همرنگ باشد در نظر
میوه ها هر یک بوَد نوعی دگر
برگ های جسم ها ماننده اند
لیک هر جانی به رَیعی زنده اند
( مثنوی معنوی )
ریع زمینی که مرعات و گیاهان ان زمین را. پوشانده است
ریع حشمت زمین دولت را
حاصل از بارش ابر وار توباد
مسعود سعد سلمان
مرع گیاه و بیشتر بگیاهان خود رو گفته میشود و الی عرب هر گیاهی که از زمین بروید مرع مینامد بغیر فرز که پرز پارسی است و چمن وحشی است
رَیع: رشد و نمو کردن، افزوده شدن؛ باد کردن؛ حجیم شدن به مرور مانند وقتی خمیر تخمیر می شود یا برنج پخته دَم می کشد.
نیایشگاه ترسائی، کبوترخان، پشته بلند