ریشخند کردن
چاپلوسی، ریشخند کردن، گول، ریشخند، مداهنه
ریشخند کردن
چاپلوسی کردن، ریشخند کردن، تملق گفتن
چاپلوسی کردن، گول زدن، ریشخند کردن، خر کردن
چاپلوسی کردن، نوازش کردن، ریشخند کردن، چرب زبانی کردن
گول زدن، ریشخند کردن
گول زدن، ریشخند کردن
ریشخند کردن
ریشخند کردن، سر فرود آوردن، ولگردی کردن، بیشعور دانستن
ریشخند کردن
ستودن، ستایش کردن، چاپلوسی کردن، علم کردن، ریشخند کردن، لاف زدن، خوشامد گویی کردن، تعریف کردن، تمجید کردن، تمجید و ستایش کردن، نیایش کردن
چاپلوسی کردن، نوازش کردن، ریشخند کردن