ریسک

/risk/

    gamble
    risk
    venture
    long shot

فارسی به انگلیسی

ریسک دار
venturesome, wildcat

ریسک کردن
adventure, gamble, hazard, run

مترادف ها

risk (اسم)
مخاطره، خطر، ریسک، احتمال زیان و ضرر، گشاد بازی

venture (اسم)
مخاطره، سرگذشت، جسارت، جرات، ریسک، مبادرت، اقدام بکار مخاطره امیز

پیشنهاد کاربران

دل به دریا زدن، هر چی باداباد، مخاطره آمیز، Risk
هر عملی که نتیجه مثبت یا منفیِ آن مشخص نباشد.
احتمال خطر و ضرر
اثر عدم قطعیت
واژه ریسک
معادل ابجد 290
تعداد حروف 4
تلفظ risk
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: risque]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی risk
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
درصد آسیب پذیری
ریسک: زیان
ریسک پذیری: زیان پذیری
سیج پَذیری
گزندواره - آسیب واره
برونداد یا بروندادِ خطر یا احتمال بروندادِ خطر
به میزان احتمال بالفعل شدن خطر از حالت بالقوه risk خطر می گویند
در زبان پهلوی یا پارسی میانه از ویتانگ به معانی خطر استفاده می شود و هنوز مردم ارمنستان از این کلمه که ریشه در پارسی باستان دارد استفاده می کنند
ریسک = ویتانگ ویتانگ پذیری ویتانگ بازار ویتانگ بورس و. . . .
خطر پذیری
ریسک= بدآوری
ریسک کردن= بدآوردن
خطرکردن، خطرپذیری
گزندپذیری، گزند، گزندآوری
ریسک ( Risk ) [اصطلاح پاراگلایدر]: رایزرها - الیاف و بندهایی که هارنس را به بندهای بال متصل میکند .
بدی
برآمدپذیری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس