✍️ itsy‐bitsy
✍️ itty‐bitty
✍️ itty‐bitty
ریزه میزه: ریز نقش ، داری جثه ی کوچک ، کوچولو، خردجثه، زنی که جثه و همه اعضاء خرد و مطبوع دارد.
( ( صاحبخانه گفت برای پسرش ساخته بود . زن ریزه میزه ی با مزه ای بود. "دستش رفت طرف شماره گیر . "پول داشتم خودم می خریدم". ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 11. ) )
( ( صاحبخانه گفت برای پسرش ساخته بود . زن ریزه میزه ی با مزه ای بود. "دستش رفت طرف شماره گیر . "پول داشتم خودم می خریدم". ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 11. ) )