دیکشنری
مترجم
بپرس
ریزش کردن
pour
to collapse
to pour out
to flush
دنبال کنید
مترادف ها
stave
(فعل)
کوبیدن، با چماق زدن، شکستن، ایجاد سوراخ کردن، ریزش کردن، روی خط حامل نوشتن
پیشنهاد کاربران
ریزش کردن ؛ افتادن قسمت دهانه چاه و قنات و جز آن.
- || کنایه از بخشش کردن :
+ عکس و لینک