ریاضت

/riyAzat/

    austerity
    mortification
    rigour
    self-discipline
    laborious study
    lucubration

فارسی به انگلیسی

ریاضت کش
ascetic, who practices strict self-discipline, practising strict self-discipline, laborious, painstaking

ریاضت کشیدن
mortify, to take great pains, to undergo mortification

مترادف ها

mortification (اسم)
سرافکندگی، ریاضت، رنج، فساد، خجلت

abstinence (اسم)
خودداری، پرهیز، ریاضت، پرهیز از استعمال مشروبات الکلی

austerity (اسم)
پرهیز، ریاضت، سخت گیری، تروشرویی، سادگی زیاد از حد، عبوسی

yoga (اسم)
ریاضت، فلسفه جوکی

penance (اسم)
ریاضت، پشیمانی، توبه و طلب بخشایش، وادار به توبه کردن

ascesis (اسم)
ریاضت

پیشنهاد کاربران

ریاضت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
ابگام abgām ( پارتی )
اشائیت aŝāit ( اوستایی: aŝāiti )
سخت گیری
ریاضت = ورزشِ خودسازی
شاید واژه مناسبی برای ریاضت ورزشِ خودسازی باید که تلاش برای دوری از زیاده خواهی و دوری از پیروی از وای نفسانی را در بر داشته باشد
تحمل رنج و سختی ،
برا پاکی و اصلاح نفس
ریاضت:
دکتر فروزان فر در مورد " ریاضت" می نویسد : ( ( ریاضت رام کردن و پرورش ستور، و در اصطلاح اطبّا ، حرکات بدنی به اندازه ای که به تعب و ماندگی گراید و نزد صوفیه ، از اغراض نفسانی اعراض کردن و بعضی آن را عبارت از تهذیب اخلاق دانسته اند و برخی گفته اند که ملازمت نماز و روزه و مراقبت اوقات روز و شب است از هر چه موجب گناه و ملامت باشد به همراه دوری از صحبت خلق ، و می توان ریاضت را اینگونه هم تعریف نمود: مجموع اعمال و تروکی که سالک به دستور پیر و مرشد انجام دهد ، و در اصطلاح راهبان ، خلوت چند روزه که در آن به عبادت خاص قیام می کنند. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

" در یکی راه ریاضت را و جوع
رکن توبه کرده و شرط رجوع"
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 204 )

این واژه تازى ( اربى ) ست و برابر پارسى آن اینهاست: گاتیتْرْى Gatitri ( سانسکریت: گْهَتیتْرْ : مرتاضى ، تهذیب گرى ، ریاضت کشى ) تاپاسیا Tapasia ( سانسکریت: تَپَسْیا : ریاضت ، زهد ) ، کوشورزى Kushvarzi ( پارسى: مرتاضى، مجاهدت، جهد و ریاضت ) گاتیترGatitr : مرتاض،
...
[مشاهده متن کامل]

تهدیب گر ، ریاضت کش کوشورز Kushvarz : مرتاض ، جهد و ریاضت کننده ، مجاهد

بپرس