ریاست

/riyAsat/

    directorship
    chairmanship
    presidentship
    superintendence
    headship
    wardenship
    chirmanship

فارسی به انگلیسی

ریاست جلسه
moderation

ریاست جلسه را به عهده گرفتن
moderate

ریاست جلسه را عهده دار شدن
preside

ریاست جمهوری
presidency

ریاست طلب
ambitious of position

ریاست ماب
who assumes the mien of a chief

ریاست مابی کردن
boss

ریاست کردن
chair, head, to be (or act as) a chief/director/chairman/etc.

مترادف ها

superintendency (اسم)
سرپرستی، نظارت، مباشرت، ریاست

chairmanship (اسم)
تصدی، ریاست

superintendence (اسم)
سرپرستی، نظارت، مباشرت، ریاست

presidency (اسم)
نظارت، ریاست، مقام یا دوره ریاست جمهوری

headship (اسم)
برتری، تفوق، رهبری، بزرگی، ریاست، پیشوایی

generalship (اسم)
ریاست، سرتیپی، سرلشکری، علم لشکرکشی

پیشنهاد کاربران

ریاست: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
سروری، پیشوایی ( دری )
پراشاس parāŝās ( سنسکریت: prāŝās )
سعدی: پراشاس به دست کسانی خطاست
که از دست شان دست ها برخداست
واژه ی پارسی_ آریایی رئیس reīs ا ز ریشه reg به معنای chief ساخته شده که در زبانهای گروه PIE به شکل *rēg' - s آمده است. بدل شدن رگیس به رئیس مانند بدل شدن بگذار←بذار و وگده←وعده است. واژه رئیس همخانواده با واژه راجی در هندی و راستار در اوستایی است. بدینسان روشن میشود که واژه رئیس از واژه عربی راس=سر ساخته نشده و مرئوس یک لغت جعلی است.
...
[مشاهده متن کامل]

*پیرس ( منبع ) :
Indo - European etymology: Compiled by Sergei Nikolayev on the basis of A. Walde and J. Pokorny's dictionary

سروری
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى آن به پارسى چنینند: اَپَرَکى Aparaki ( پهلوى: ریاست، مافوقیت ) ، اَپَرتَرى Apartari ( پهلوى: ریاست، تفوّق ) ، اَپَرمانى Aparmani ( پهلوى: ریاست ، حاکمیت ، وزارت ) ، باربیتایش Barbitayesh ( پهلوى - پیشنهادى: باربیتا: پهلوى: رئیس
...
[مشاهده متن کامل]

+ اِش ( مصدرساز ) : ریاست ) پُدى Podi ( پهلوى: پَتیهْ/پَدیهْ/بَذیهْ: ریاست، مهترى، بزرگى ) ، بیستاکى Bistaki ( پهلوى: ریاست، ولایت، حاکمیت ) ، پَتیهَکى Patihaki ( ریاست، سرورى، مدیریت، آقایى ) ، پیشگاسى Pishgasi ( پهلوى: ریاست و . . . ) ، ترپادى Tarpadi ( پهلوى: ریاست،
سرکردگى ، فرماندهى ) ، اِخْوَتاتىXvatati ( پهلوى: ریاست، خدایى ، سرورى ) ، رایناکىRayenaki ( پهلوى: مدیریت، گردانندگى، ریاست - در پهلوى رایینیدنRayinidan ( رایینیتن ) : اداره کردن ، مدیریت کردن ، گرداندن - و رایینشRayinesh ( رایینیشْنْ ) : اداره ، مدیریت ، گردانندگى
سُدارىSodari ( پهلوى: ریاست ، سالارى ) ، فرمادارى Farmadari ( پهلوى: ریاست ، فرمانفرمایى، مدیریت ) ، فرمانپُدى Farmanpodi ( پهلوى:فْرمانپَتیهْ: ریاست ، فرماندهى ، مدیریت ) ، فرمانفرمایى Farmanfarmayi ( پهلوى: فرماندهى، ریاست ) ، ماتَکْوَرى Matakvari ( پهلوى: ریاست،
وزارت، سرورى، . . . ) ، مهترى Mehtari ( پهلوى: مَستَریهْ ، ریاست، بزرگترى ) ، سروندى Sarvandi ( پیشنهادى: پارسى: ریاست ) ، راژنى Razhani ( سانسکریت+ اى : ریاست )

بپرس