ریا

/riyA/

    affectation
    hypocrisy
    insincerity
    pretension
    buncombe
    cant
    disingenuousness
    masquerade
    piosity
    prudishness
    unctuousness
    rhea
    rya rug

فارسی به انگلیسی

ریا کاری کردن
masquerade

ریا کردن
counterfeit, sham, to dissimulate

مترادف ها

duplicity (اسم)
تزویر، دورویی، دولایی، ریا، دورنگی

پیشنهاد کاربران

سپیدکاری، نامکامی،
دو رنگی ، دورویی، دوگانگی،
کسی که بود و نمودش یکی نیست یعنی میان آنچه که هست و آنچه می نماید تفاوت بسیست.
غلام همت آن نازنینم
که کار خیر بی روی و ریا کرد
حافظ
تزویر، تظاهر، حیله، دورویی، ریو، زرق، سالوس، شایبه، ظاهرنمایی، فریب، نفاق، دورنگی، دولایه، دوگانگی
( ریا ) از ریشه رٲیَ به معنای دیدن، ریاکار هم به آدمی می گویند که اعمالش رو در ظاهر دیگران خوب جلوه میده، برای نمونه می خواد پولی رو به فقیری بده، اول به دوستاش میگه تا آونا هم اعمالش رو ببینن و ازش قدر
...
[مشاهده متن کامل]
دانی کنن، واقعیت امر اینه که باید اعمال انسان فقط برای رضایت خدا انجام بشه، و اگه شخصی بادست راستش پولی رو به فقیری میده نباید دست چپش خبردار بشه ، منظورم دوری از تمجید و اخلاص در کاره، امام زین العابدین به بخشندگی نسبت به فقرا مشهور بود ، و هنگام مرگش از جای طناب روی کتفش فهمیدن که شخصی که شبانه به فقرا کمک می کرده ایشون بوده.

فریب
ک مومنئ. پیشنهادم براى واژه
ریا=خودنمایئ ، مطرح شدن براى بدست آوردن جایگاه دردل مردم
خودنمایئ ، مطرح شدن براى بدست آوردن جایگاه دردل مردم
سالوسی ( فرهنگ عمید )

بپرس