رگ

/rag/

    blood-vessel
    vein
    streak
    veining
    blood vessel
    nerve
    zeal
    strain

فارسی به انگلیسی

رگ افروختگی
phlebitis

رگ اماس
aneurism, aneurysm

رگ اماسه
aneurism, aneurysm

رگ بستگی
embolism

رگ بند
tourniquet, ligature

رگ بندی
veining, venation

رگ به رگ
sprained

رگ به رگ شدگی
sprain, strain, twist

رگ به رگ شدن
charley horse, strain, twist

رگ به رگ کردن
strain, twist, sprain

رگ جان
jugular vein

رگ جنبا
vasomotor

رگ حیاتی
lifeline

رگ خواب
carotid

رگ خواب کسی رابدست اوردن
to get the length of ones foot

رگ دار
veined, full of nerves

رگ دار کردن
vein

رگ شناسی
angiology

رگ فراخ
varicose

رگ گشایی
angioplasty

مترادف ها

vessel (اسم)
ظرف، کشتی، رگ، بشقاب، اوند، هر نوع مجرا یا لوله

streak (اسم)
تمایل، خط، رگ، رگه، ورقه، نوار یا رگه نواری

blood vessel (اسم)
رگ

vena (اسم)
رگ، اوند

پیشنهاد کاربران

بکار بردن واژه "برچسب، رَگ" به جای "تَگ".
برای نمونه:
نادرست:او مرا تَگ کرد.
درست تر:او به من برچسب زد/او مرا رگ کرد.
واژه "رَگ" برابر بسیار شایسته ای است، چون گویشش آسان و نزدیک به "تَگ" است.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین، به جای "هَشتَگ" بگوییم "رَگنام" یا "رَگیگ".
واژه "رَگنام" از دو بخش "رَگ" و "نام" ساخته شده است و برابر "نامِ رَگ" و یا "نامِ تَگ" است.
"رَگیگ" از دو بخش "رگ" که برابر "تگ" است و "یگ" ساخته شده است. پسوند "یگ" نام ساز است.
کسی به شما پولی نمی دهد و چیزی گیرتان نمی آید که از "تَگ" انگلیسی بکار ببرید و به فرهنگ آنها کمک می کنید! ولی اگر پارسی اش را بگویید به فرهنگ کشور خودتان یاری رسانده اید و سرانجام به خودتان بر می گردد.
ولی خود دانید!
بدرود!

اوند
لوله لاریکی که خون و املاح ان رابه بخش های مختلف بدن جانور منتقل می کند.
تو رگ دست چپم Mانگلیسی نوشته شده معنیش چیه
او یک رگ بریتانیایی دارد، میشه:
She has a British vein?
رگ: blood vessel
سرخرگ: artery
سیاهرگ: vein
مویرگ: capillary
سیاهرگ ششی: pulmonary vein
سرخرگ ششی: pulmonary artery
رگ. ( "ر" با آوای زیر ) ، ( زبان مازنی ) ، آماده و مسلح کردن تله را گویند.

بپرس