رکورد

/rekord/

    record

فارسی به انگلیسی

رکورد چیزی را به دست اوردن
log

رکورد را شکستن
break

مترادف ها

record (اسم)
تاریخچه، یادداشت، سابقه، بایگانی، مدرک، ضبط، نوشته، ثبت، پیشینه، صورت جلسه، صفحه گرامافون، رکورد، صورت مذاکرات، حد نصاب مسابقه

پیشنهاد کاربران

رکورد او را زد: ثبت او را زد
ثبت
صفحهٔ گرامافون
مرزینه، مرزداری
این بازیکن رکوردداره ( درجه داره ) بازیهای تیم ملی است
رکورد ( درجه ) این بازی ها شکسته شد
صدای من را رکورد ( درج ) کن
من رکرود شما را شکستم = من درجه شمارو شکستم
بهترین واژه درج و درجه میباشد برای رکورد چه در ضبط صدا و چه در رکورد شکنی و چه در رکورد و فیلد های فایل های کامپیوتری
نِصاب
رِکورد
بیشاوَرد : بیش - آوَرد
فَرآورد : فَر - آوَرد
بیشابُرد : بیش - آ بُرد ( آ بُردن شکل دیگری از آوُردن است )
فَرابُرد : فَرا - بُرد

بپرس