رکن

/rokn/

    column
    pillar
    kingpin
    leg
    (main) element

فارسی به انگلیسی

رکن اباد
roknabad

رکن اصلی
life

رکن الدین
masculine proper name, pillar of religion

مترادف ها

column (اسم)
پایه، عمود، ستون، رکن

pillar (اسم)
میله، پایه، عمود، ستون، رکن، دیرک، جرز، ارکان، ستون بتون ارمه

پیشنهاد کاربران

رُکن:
به یک شیء ثابت و محکم برای تکیه کردن جهت انجام کاری رُکن گویند. هر مشکلی باعث متزلزل شدن انسان می شود که اگر تکیه گاهی چون خدا نباشد، احتمال آن هست در زمان مشکلات بلرزد و به سمت دشمنان خدا برای رُکن کردن شان متمایل شود. هر تکیه گاهی به جز رُکن حق تعالی می لرزد و ویران می شود. قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَىٰ رُکْنٍ شَدِیدٍ؛ سجده از ارکان نماز است، یعنی انسان در سجدۀ نماز، بیش از قنوت می تواند رُکن و تکیه کند، در همان سجده، رکن دیگری است و آن طولانی بودن سجده است و در سجده طولانی رکن دیگری چون سجده سحرگاهان وجود دارد و اینگونه گاهی رُکن ها در درون هم قرار دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه رکن
معادل ابجد 270
تعداد حروف 3
تلفظ rokn
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: اَرکُن، ارکان]
مختصات ( رُ کْ ) [ ع . ]
آواشناسی rokn
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

رکن عربی است. پارسی آن میشود ستون یا پایه. در انگلیسی اگه منظور پایه باشه ( Pillar ) و اگه منظور ستون باشه ( Column ) .
مثال:
Accident is a constant pillar of life : تصادف یک رکن ثابت زندگی است.
این واژه ایرانی باستانی است.
در گفتار لری :
رِک ( بسیار پرکاربرد ) = تکیه گاه، ستون
چوب ، سنگ یا هر چیزی که از افتادن چیزی جلو گیری کند و نگهدارنده آن باشد.
رِک زدن= سرپا استادن
رِکان= تکیه گاه، ایستایی و ستون ها و ستون اصلی
...
[مشاهده متن کامل]

بر رکان چیزی زدن = ستون و تکیه گاه را زدن و از پای درآوردن چیزی.
رکن و ارکان هم از واژه رک گرفته شده اند.

بپرس