رک گو

/rokgu/

    openhearted
    outspoken
    frank

مترادف ها

unreserve (اسم)
بی پرده گویی، رک گو، بیمحابایی

free-spoken (صفت)
بی پرده، بی محابا، رک گو، ساده گو

plainspoken (صفت)
رک گو، صاف و پوست کنده، بی ریا و تزویر

frank (صفت)
صریح، صادق، صمیمی، بی پرده، رک، رک گو

open (صفت)
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، روباز، بی ابر، مفتوح، ازاد، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه

ingenuous (صفت)
اصیل، صاف و ساده، رک گو

پیشنهاد کاربران

( صریح اللهجة ) صریح اللهجة. [ ص َ حُل ْ ل َ ج َ ] ( ع ص مرکب ) رک گوی. آنکه سخن بکنایت نگوید بلکه آنچه در دل دارد آشکارا بیان کند. || بی باک در گفتار. رجوع به صریح شود.

بپرس