روییدن


    grow
    growth
    spring
    sprout
    vegetate
    to grow

فارسی به انگلیسی

روییدن دوباره
regenerate

مترادف ها

grow (فعل)
بزرگ شدن، زیاد شدن، شدن، عمل امدن، بالیدن، ترقی کردن، کاشتن، رستن، رشد کردن، سبز شدن، سبز کردن، گشتن، روییدن، رویانیدن، برزگ شدن

vegetate (فعل)
روییدن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

روییدنروییدنروییدنروییدن
در پارسی میانه فعل 'سپیزیدن' بمعنای 'سبز شدن، بردمیدن، روییدن/رُستن'، و 'درخشیدن' بکار می رفته، و در متون پارسی میانه بسیار رایج بوده. به نظر بنده این فعل شایسته ی احیا کردن است و می توان ان را به عنوان مترادف معانی مزبور بکار برد. به یاد داشته باشید که احیا کردن واژگان تنها برای زدایش زبان پارسی از واژگان بیگانه نیست، بلکه برای گسترش دادن دامنه ی واژگان رایج در زبان پارسی نیز است.
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه از کاربرد فعل 'سپیزیدن' در پارسی میانه:
( Anklesaria, 1964, p. 119 - 120 ) az pušt, pahlūg, frāz waxšēnēd čiyōn tāgān pad spīzišn az draxt
از پشت ( = ستون فقرات ) ، پهلو ( = دنده ) ، فراز رویاند مانند رویش جوانه ها از درخت ( راشدمحصل، 1385، ص 84 - 85 )
( Anklesaria, 1964, p. 127 - 128 ) gōnag - gōnag *az *wisp urwar - kirbān, gul, bōy, wahār ud škōf, spīzīhēnd ud bar pazzāmēnd.
از هر گونه گیاه پیکران، گل، بوی، جوانه و شکوفه برویند و بار دهند. ( راشدمحصل، 1385، ص 88 )
ān nōg pad - spīzišn bawēd ud tom ud tār zanēd. ( Anklesaria, 1964, p. 141 )
از نو بدرخشد و تیرگی و تاری را نابود کند. ( راشدمحصل، 1385، ص 94 )
منابع:
A Concise Pahlavi Dictionary by D. N Mackenzie
Parsig Database

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی روییدن که واژه ی فارسی اوستایی هست اشتباهی نظر منفی دادن که درستش می کنم مثبت می دهدم
روییدنروییدنروییدنروییدن
روییدن کلمه ای فارسی است که از رو به معنی سطح گرفته شده چون گیاهان در هنگام رشد از زیر خاک به روی خاک می آیند بنابرین رشد کردن آ نها را روییدن می گویند یعنی به سطح خاک آمدن
رشد کردن
یعنی=رشد کردن
رستن، رویش، نشو، نما، نمو
رستن