رویداد

/ruydAd/

    affair
    circumstance
    event
    happening
    incident
    occurrence
    development
    episode
    occasion
    account
    narrative

فارسی به انگلیسی

رویداد اینده
futurity

رویداد ایینی
ceremonial

رویداد بد
mishap

رویداد پذیر
contingent

رویداد پر سر و صدا و چشمگیر
blaze

رویداد تشریفاتی
ceremonial

رویداد چشمگیر
vignette

رویداد ساختگی
nonevent

رویداد شانسی
contingent

رویداد عجیب و غریب
freak

رویداد غم انگیز
blow

رویداد ملامت انگیز
nonevent

رویداد مهم
milestone

رویداد ناگهانی
stroke

رویداد ناگوار
misadventure

رویداد نگاری
chronology

رویداد ویرانگر و سهمگین
cataclysm

مترادف ها

incident (اسم)
تصادف، حادثه، تصادف اتومبیل، مصیبت ناگهانی، تلافی، روی داد، واقعه، حتمی وابسته

event (اسم)
حادثه، پیش امد، سانحه، اتفاق، عارضه، سرگذشت، روی داد، واقعه

happening (اسم)
پیش امد، اتفاق، پا، روی داد

circumstance (اسم)
پیش امد، شرح، امر، چگونگی، حال، شرایط محیط، تفصیل، اهمیت، روی داد

occasion (اسم)
تصادف، سبب، فرصت، مورد، روی داد، وهله، موقع، فرصت مناسب

occurrence (اسم)
تصادف، پیش امد، اتفاق، روی داد، واقعه، وقوع، رخداد

passage (اسم)
راهرو، تصویب، قطعه، گذرگاه، روی داد، نقل قول، عبور، معبر، سیر، عبارت، انقضاء، گذر، پاساژ، اجازه عبور، حق عبور، کار کردن مزاج، عابر، ممر، سفر دریا، عبارت منتخبه از یک کتاب

پیشنهاد کاربران

واژه رویداد کاملا پارسی است چون در عربی می شود حدث در ترکی می شود Etkinlik این واژه یعنی رویداد پارسی است.
صانحه حادثه
ماوقع
رخدادرخداد
نایبه ، نائبه
چیزی یا صحنه ای که اتفاق افتاد - اتفاق
اتفاق. رخداد

رخداد, ماجرا، اتفاق، قضیه، واقعه، پیشامد
اتفاق - پیشامد - واقعه - رخداد - حادثه

سانحه
ماجرا
حادثه
پیشآمد، رُخداد، حادثه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس