روکش کردن

    case
    coat
    crown
    encrust
    face
    sheathe
    surface
    veneer
    putty
    to plate
    to coat
    to veneer
    to instigate
    to use as a tool

فارسی به انگلیسی

روکش کردن با کروم
chrome
روکش کردن تایر اتومبیل
retread
روکش کردن دیوار
wainscot
روکش کردن سیم
insulate
روکش کردن مبل
upholster
روکش کردن مجدد تایر اتومبیل
recap

مترادف ها

face (فعل)
مواجه شدن، تراشیدن، صاف کردن، روکش کردن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، روبرو ایستادن، پوشاندن سطح
coat (فعل)
پوشاندن، اندودن، روکش کردن
plate (فعل)
اندودن، روکش کردن، ابکاری فلزی کردن، متورق کردن، روکش فلزی کردن
recap (فعل)
روکش کردن، روکش زدن
encase (فعل)
روکش کردن، در قفس یا جعبه گذاردن
encrust (فعل)
روکش کردن، بشکل پوسته در اوردن، با پوسته یا قشری پوشاندن
retread (فعل)
روکش کردن
revest (فعل)
روکش کردن، دوباره گماشتن، جامه روحانی پوشیدن

پیشنهاد کاربران

روکش کردن ؛ ورقه ای از چوب گردو یا چوب دیگر را بر چوبی از جنس پست کشیدن. پوشانیدن نجار روی در و میز و غیره را با ورقه ای از چوب گرانبهاتر. ( از یادداشت بخط مؤلف ) .