open (فعل)گشودن، روشن شدن، شکفتن، باز کردن، گشادن، افتتاح کردن، اشکار ساختن، باز شدن، اشکار کردن، بسط دادنbecome clear (فعل)ظاهر شدن، روشن شدنshine (فعل)روشن شدن، براق کردن، تابیدن، درخشیدن، منور کردن، نورافشاندنkindle (فعل)گرفتن، روشن شدن، بر افروختن
گل در چراغ افتادن . [ گ ُ دَ چ ِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از روشن شدن چراغ . ( آنندراج ) . گرفتن چراغ . ( مجموعه ٔ مترادفات ص 296 ) : حسن بی عاشق نمی ماند به هر صورت که هست در چراغ افتد چو گل ، پروانه بلبل میشود. محسن تأثیر ( از آنندراج ) .روشن شدن: [عامیانه، اصطلاح] نشئه شدن، مست شدن، سرحال آمدن.روشن شدن ( در مستی ) = دست بردن به شراب/عرق/آبجو و . . . . . . برای شروع و سرگرمیClearروشن شدن+ عکس و لینک