رودربایستی

/rudarbAyesti/

    standing on ceremony
    bashfulness
    embarrassment
    formality
    reserve
    delicate situation(preventing the refusal of a requestin the pressence of him who makes it)

فارسی به انگلیسی

رودربایستی راکنارگذاشتن
to throw off disguise, to speak frankly

رودربایستی کرد
he was too bashful to refuse it.

رودربایستی کردن
mince

پیشنهاد کاربران

رودرباَیستی
حالت شرم از گفتن گفتاری یا کردن کرداری بملاحظه حرمت شخص حاضر که این گفته یا کرده خلاف حفظ احترام اوست.
رودربایستی داشتن: [عامیانه، اصطلاح] ملاحظه کردن، پروا داشتن.
خلاف میل خود رفتار کردن بخاطر طرف مقابل که ناراحت نشود!!!
شرم حضور ؛ شرم حضوری. حجب و حیا نشان دادن در پیش کسان. ( از یادداشت مؤلف ) . خجلت کشیدن در حضور بزرگی. رودروایستی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
پنجه شرم حضوری گر بگیرد دامنت
تا قیامت می توان سر در گریبان داشتن.
...
[مشاهده متن کامل]

عظیمی ( از آنندراج ) .
دارد هنوز شرم حضور مرا نگاه
پنهان ز من به خلوت آیینه می رود.
صائب تبریزی ( از آنندراج ) .
رجوع به ترکیب شرم حضوری شود.
- شرم حضوری ؛ شرم حضور. رودروایستی. خجلت کشیدن در حضور بزرگی. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ترکیب شرم حضور شود.

تعارف
تعریف حصور اگر رسیدن به رواق و اتاق باشد و مخاطب انجاست.
فرد عامل و یا حامل ایده و کلام به سبب ناپسند بودن گفتار یا کردارش. . . از شرم حضور و از خجالت روی از مخاطب گردانده . . .
و روی به در می ایستد ( روی در بایستی )
کنایه از شرم حضور و روی گرداندن از مخاطب حاضر و روی به محل خروج است
استعاره از ایستادن روی در دارد یعنی شرایطی که باعث بلاتکلیفی است نه باز شدن در معلوم است نه بسته شدنش به لحاظ تعارف و شرم حضور رفتاری غیر واقعی انجام دادن
این واژه بر اثر استفاده نادرست عوام از واژه ی رو در رو بایستی موجود آمد و معمول شد. هدف از این واژه نیز
در اصل اشاره به لزوم رو در رو شدن با دیگری را می رسانده . . . به واژه ی "رودروایسی" مراجعه کنید.

بپرس