روحانیون


    the clergy
    ministry

مترادف ها

clergy (اسم)
دین یار، روحانی، روحانیون، مردروحانی، کاتوزی

pastorate (اسم)
روحانیون، مقام شبانی کلیسا، پیشوایی روحانی

spiritualty (اسم)
روحانیون، قدوسیت، روحانیت

پیشنهاد کاربران

اهل عمامه ؛ آنکه عمامه بر سر گذارد. روحانی :
وز مال شاه و میر چو نومید شد دلم
زی اهل طیلسان و عمامه و ردا شدم.
ناصرخسرو.
به روایت ابوشامه و بعضی دیگر از اهل عمامه ، صد و چهل و شش هزار کس از کافران به تیغ جهاد مسلمانان به قتل رسیدند. ( حبیب السیر چ طهران ص 404 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

- عمامه آرائی ؛ کنایه از اهل فضل و مشایخ گشتن. ( از آنندراج ) :
یکی صد گشت ثقل زاهد از عمامه آرایی
که بر دلها ز لفظ پوچ میگردد گران معنی.
صائب ( از آنندراج ) .

بپرس