یک روایت هر گزارش یا گفته ای از مجموعه ای از رویدادها یا تجربیات مرتبط خواه غیر داستانی ( شامل: شرح حال، زندگی نامه، گزارش خبری، مستند، سفرنامه، و غیره ) یا داستانی ( قصه، حکایت، افسانه، روایت هیجان انگیز، رمان و … ) است. روایت ها را می توان از طریق دنباله ای از کلمات نوشتاری یا گفتاری، از طریق تصاویر ثابت یا متحرک، یا از طریق هر ترکیبی ارائه کرد. مکتب نقد ادبی موسوم به صورت گرایی روسی، روش هایی را به کار می گیرد که بیشتر برای تحلیل روایت های داستانی و روایت های غیر داستانی مانند سخنرانی های سیاسی استفاده می شود. از اصطلاحات اساسی مرتبط با هر روایت می توان به پِیْرنگ روایت، صحنه روایت، کشمکش ( های ) روایت، درون مایه روایت و شخصیت ( های ) آن روایت اشاره نمود. ... [مشاهده متن کامل]
داستان سرایی شفاهی اولین روش شناخته شده تاریخی برای به اشتراک گذاری روایت بوده. در دوران کودکی اکثر مردم، از روایت ها برای راهنمایی کودکان در مورد رفتار مناسب، تاریخ فرهنگی، شکل گیری و یاددهی هویت جمعی و ارزش هایشان به کودکان استفاده می کنند. داستان سرایی شفاهی امروزه در انسان شناسی و در میان مردمان بومی سنتی مورد مطالعه قرار می گیرد. روایت ها را می توان در همه اشکال خلاقیت، هنر و سرگرمی انسان از جمله گفتار، ادبیات، تئاتر، موسیقی و آهنگ، کمیک، روزنامه، فیلم، تلویزیون و ویدئو، بازی های ویدئویی، رادیو، بازی، تفریحات بدون ساختار، و اجرا یافت. به طور کلی، و همچنین در نقاشی، مجسمه سازی، طراحی، عکاسی، و دیگر هنرهای تجسمی، تا زمانی که دنباله ای از رویدادها ارائه می شود نیز می توان روایت را یافت. چندین جنبش هنری، مانند هنر نوگرا، روایت را به نفع امر هنر انتزاعی و مفهومی رد می کنند. روایت همچنین ممکن است در درون روایت های دیگر، مانند روایت هایی که توسط یک راوی غیرقابل اعتماد ( یک شخصیت ) گفته می شود وجود داشته باشد. بخش مهمی از بسیاری از روایت ها، شیوه روایت است. شیوه روایت عبارت است از مجموعه روش هایی که برای انتقال روایت از طریق تفسیر نوشتاری یا گفتاری استفاده و دیده می شود. داستان های عامیانه و افسانه های درون آن ها هیچگاه به عنوان مدرکِ قابل استناد، استفاده نمی شوند، اغلب آن ها بسته به فرهنگ شکل گرفته در آن منطقه دستخوش تغیراتی هم از لحاظ زبانی و لهجه و هم از لحاظ ساختار می شوند، در این میان تنها چیزی که دست نخورده باقی می ماند ریشهٔ تاریخی داستان عامیانه است. این داستان ها اغلب بیانگر مکنونات درونی، آرزوها، آرمان ها، پیروزی ها و حتی شکست های یک قوم در بستر تاریخ و جغرافیای آن قوم بوده اند. نام داستان عامیانه اولین بار توسط بانویی به نام مادام دالنویی در اواخر قرن هفدهم مصطلح گردید، بسیاری از داستان های عامیانه، تاریخی افزون بر یکصد ساله دارند که به نظر می رسد با تغییرات، در فرهنگ های مختلف جهان همراه بوده اند، بررسی و یافتن تاریخِ ایجاد داستان های عامیانه با توجه به اینکه تنها فُرم ها و شکل های ادبی باقی می مانند، کاری محال و تقریباً غیرممکن است، با این حال به گفتهٔ محققان در دانشگاه های دورهام و لیسبون، ممکن است ریشهٔ اصلی داستان های عامینهٔ امروزی به هزاران سال پیش نیز بازگردد، داستان های عامیانه در رده های مختلفی طبقه بندی می شوند و در این مورد سیستم طبقه بندی آرنه تامپسون و آنالایز مورفولوژیک از ولادیمیر پراپ قابل توجه هستند
علّامه مهدی بارانی حدیث:داستان، روایت، قصه، واقعه، رویداد، ماجرا، گفته، سخن، خبر، قول ، وحی، چیز و امرتازه، مسئله. امر. کار. شغل. باره. مطلب. قضیه. وقعه. حادثه. حال. پیش آمد. باب. غیبت و آشوب ( حرف و حدیث شود ) ... [مشاهده متن کامل]
۲ ) آنچه که توسط خدا و فرشتگان و رسول و ائمه و یا صحابه گفته یا نوشته یا اتفاق شده و توسط یاران صادق و همراهان آنها و مورخان و محدثان و اهل علم وفقه و روایات و حدیث، روایت شده و مکمل قرآن است در تشریح معانی و بیان مطالب جدید مثلا نسیم خدمتکار امام عصر گوید: آن حضرت به من فرمود: آیا تو را در مورد عطسه کردن بشارت دهم؟ گفتم: آرى. فرمود: عطسه، علامتِ امان از مرگ تا سه روز است.
سلیم روایت: واژه ای اربی برابر با بازگویی، بازگویی ای در فارسی ست مانند از امام علی روایت داریم. . . یعنی از پیشوا علی بازگویی ای داریم. . .
روایت: گزارش زبانی یا نوشتاری رویداد یا گفتار کسی که یا خود شنیده یا دیده یا از دیگری شنیده است. ( https://www. cnrtl. fr/definition/rapport ) . همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آزند āzand ( سغدی ) امبیر ambir ( سغدی: anbir ) .
واژه روایت معادل ابجد 617 تعداد حروف 5 تلفظ ra ( e ) vāyat نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: رِوایة، جمع: روایات] مختصات ( رِ یَ ) [ ع . روایة ] آواشناسی revAyat الگوی تکیه WWS شمارگان هجا 3 منبع فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین
narration: روایت to do narration: روایت گفتن quotation: نقل قول
برداشت از دید من واژه ی �برداشت� در بسیاری باره ها جایگزین بهتری برای �روایت� است؛ زیرا برداشت یا روایت همواره با هستینگی ( واقعیت ) که از سویه های گوناگونی ( ذوجوانب بودن ) برخوردار است، می تواند بسته به اندازه ی باریک بینی گوینده یا نویسنده ی آن به هستینگی جُستار ( موضوع ) نزدیک شود؛ ولی به شَوَندِ گوناگونی سویه ها، توان یکی شدن با آن را ندارد. ... [مشاهده متن کامل]
گویمان
روایت ب معنی داستان گویی یا تعریف کردن، توصیف یک شخص اشیا و. . .
معنی روایتی یعنی درمورد نگاه کردن چیزی و هرچی که توی اون نقاشی یا تابلو یا هر چیز اون رو بنویسی ❤❤❤
قول
باز گو
برابر روایت میشود بازگفت ، خوانش ، و گزارش گرامیان
نقل قول
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: هیوال ( کردی: هه وال ) سورون ( اوستایی: سورون وَنت ) اَیوچیت ( سنسکریت: اَیوچیتَ، اَیوچیتیا ) آمْنیا ( سنسکریت: آمنایا )