رواق :کُولا، لری وفارسی کهن.
این واژه تازی شده ی واژهٔ رواگ است.
بنده مطلبی را چند لحظه پیش برای واژه رواق، تقدیم داشتم که در آن خانه ( بیتی ) از حافظ آمده بود خواهشمند است بشرح زیر اصلاح بفرمایند: رواق منظر چشمم آشیانه توست؛ کرم نما و فرودآی که خانه خانه توست!
با تشکر
چهارسو یا چهارسوق که در میان اصفهانی ها رایچ است. فلسفه رواقی یا رواقیون هم انتساب به کسانی بود در بازارها در محل تلاقی مسیرها می نشستند و به بحث یا جستار می پرداختند. حافظ می گوید: رواق منظر چشمم آشیانه توست؛ فرود آی که خانه خانه توست!
جایی که سقف گنبدی شکل دارد
رواق معرب؛ در اصل ( رواک ) فارسی و از دو واژه ( رو ؛ آ ) و پسوند ( ک ) درست شده که ( رو ) فعل امر از مصدر رفتن و ( آ ) فعل امر مصدر آمدن و رویهم یعنی محل برو ؛بیا یا رفت و آمد است
بنایی باسقف گنبدی یابه شکل هرم
رواق: پیشخانه ، ایوان ، ایوانی که در طبقه ی دوم ساخته شود .
شصت پایه رواق منظر او
کرده جای نشست بر سر او
پیشخانه و ایوان منظر آن کوشک شصت پله داشت و بر بالای کوشک قرار گرفته بود .
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص482 )
"پارچه ای که به آن نوری می تابد"که بعد ها آنر در اصطلاح سایه بان نامیدند ولی حالت نور در پارچه بود و مستلزم پرده بودن افقی یا عمودی بودن نبود بعد ها آستان و ایوان و بالکن هم استفاده شد بعدها در نوعی سقف نیز استفاده شد
ایوان
در پارسی " ستاوند " نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
سایبان
کنایه از ابروی یار
رواق. یا "در بن" ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، ایوانی جلوی خانه.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)