کار کردن، راه رفتن، شدن، روی دادن، رفتن، گذشتن، سیر کردن، پا زدن، راهی شدن، تمام شدن، در صدد بودن، روانه ساختن، گشتن، رهسپار شدن، رواج داشتن، بران بودن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
سایر بودن . [ ی ِ دَ ] ( مص مرکب ) رایج بودن . متداول بودن . معمول بودن . رواج داشتن .
گسترش داشتن
معمول بودن