روا =Rooa
درزبان لکی و کردی ولری این کلمه به معنای روباه است که به خاطر سهولت تلفظ به روا تغزیر شکل داده است . و گاهی هم روی = rooey گفته می شود .
رَوا =rava
ازن کلمه درزبان فارسی و لری و لکی وکردی ؛به معنای ، روان و جاری و ساری و سزاوار و شایسته می باشد .
واژه روا
معادل ابجد 207
تعداد حروف 3
تلفظ ravā
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: rawāk]
مختصات ( رَ ) [ په . ] ( ص . )
آواشناسی ravA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
بهترین واژه به جایی واژه صد درصد عربی حلال است.
مگو که ساحلِ چشمت روای دیدن نیست
ورایِ چشم تو را دیده ام شباهنگام
گروه بازخوردکانال امیدکیانی
#استاد_امید_کیانی
روا=جاری
در قانون صلح بلاعوض نیز جایز است
جایز ( مباح و روا )
حلال، شایست
روا - رونده - روان -
برآورده شده
جایز . . . . حلال . . . .
شایسته و سزاوار
خنده در آن روا بود=در آن به راحتی میشد خندید
*بعضی اوقات به معنی راحت بودن معنی می شود
روا : این کلمه در اصل به معنی رونده بوده است ( رو ) بن فعل رفتن و ( آ ) نیز پسوند فاعلی بوده است.
طایفه روا*روباه * منجزی
به دلیل زیرکی سوران جنگی در جنگ به روباه شهرت یافتند
Roova
سزاوار ، درست ، صحیح ، پسندیده
سزاوار
شهرکی است بر کرانه دریا و اندر وی صیادانند. ( حدودالعالم ص. 128 )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)